امروز احتمالا در آخرین روزی که تو این خونه منتظر مستر بودم که از سرکار برگرده،
بچه ها رو صبح به آخرین آب بازی در این خونه دعوت کردم،
و بعد از یک آب بازی و حموم حسابی،
دو ساعت خوابیدن،
و خیلی ایده آل اینکه خوابِ شبشون به خاطر خواب ظهر به تعویق نیفتاد.
+همچنان به ایده آلم فکر میکنم به این که بچه هام هشت، هشت و نیمِ صبح بیدار بشن،
بعد از یک بازیِ حسابی یا پارک رفتنِ انرژی بر،
ساعت یک نهار بخورن و بخوابن تا سه و نیم، چهار،
و بعد شب ساعت ده بخوابن!
وای خدا چقددددددر این زندگی برای من میتونه شیرین باشه...
چقدر آخه؟!
+البته این ایده آل برای پسرکه. برای گل پسر قدری زوده و انتظار دارم بیشتر بخوابه. :)