مسلمانِ عصر جدید معصیتِ جدید دارد.
مسلمانِ عصر جدید نفاق ندارد، پیچیدگی دارد، یک پیچیدگیِ درکنشده.
او مدام در حال توبه کردن است، یک توبهی رقیق، یک توبهی پذیرفتهنشده.
مسلمان عصر جدید یک مومنِ دائمالمعصیه است. او بر خلاف گذشتگان با معصیت خود کنار آمده است.
نه اینکه قبح معصیت برای او ریخته شده باشد، نه!
او فقط جبر ارتکاب را پذیرفته است.
او مدام درصدد فرار از زندان بدن است در حالیکه میداند این تلاش محتوم به شکست است.
مسلمان عصر جدید انسانِ پشیمانی، لذت و معنویت است.
او به معنای واقعی کلمه انسانِ رجا است. او رجای افراطی دارد چرا که قافیهی خوف را مدتهاست که باخته.
لذت برای مسلمان عصر جدید چندین برابر است او لذت جسمیِ ارتکاب عمل و لذت روانیِ طغیان را توامان میبرد. اما اهل استغفار نیز هست. استغفار بدون عمل. این استغفار بدون عمل به او احساس رضایت می دهد.
او دورِ باطلِ لذتِ جسمیِ گناه و لذتِ روانیِ استغفار را دوست دارد.
او برای خود یک لذت جدید خلق کرده است. و به همان میزان، یک دردِ جدید. تلفیقِ پشیمانی و استیصال، دردِ جدید است.
مسلمان عصر جدید لذت جدید و درد جدید دارد. لذت او، درد او و درد او، در لذت اوست.
مسلمان عصر جدید اهل معصیت در خلوت است. او ذهنی پوکرباز دارد. میخواهد شناخته نشود و در عوض خود همه چیز را در پیچیدگی ببیند. اما شناخته میشود. او همیشه برای عدهای کارتهایش پیداست. او همیشه برای عدهای کاملا رسواست. اما از مورد قضاوت قرار گرفتن میترسد.
مسلمان عصر جدید مسندنشینانِ معصیتکار را دوست ندارد. اما به آنها حق میدهد. با آنها همزادپنداری میکند چراکه دامان خود را نیز آلوده میبیند. او میفهمد که معصیتِ آنها برآیند معصیت اوست. لذا در عینِ شکایت، بیتفاوت است.
مسلمان عصر جدید یک سلوک پنهان دارد. یک سلوک در رنج. یک سلوک درکنشده. هیچکس یک مومن عصر جدید را درک نمیکند. او تنهایی را با اشک سپری میکند. هیچکس اورا نمیفهمد. چون هیچکس اعتراف نمیکند. اما او در نهایت علیه معصیت جدید، معصیت خواهد کرد. او در نهایت یا با مسلمانیِ خود خداحافظی میکند و یا خود علیه خود طغیان میکند. حد وسط ندارد.
تنها حد وسط مرگ اوست.
+شخصاً میلاد دخانچی رو برای نگارشِ این متنِ پرظرافت تحسین کردم.