ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۲۴۷ مطلب با موضوع «خانوادگی :: همسرانه» ثبت شده است

اینا برای تو دو دقیقه ست

برای من یه کوله بارِ دو ساله ست..

:((

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۳۴
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۲ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۵۷
لوسی می

چشمِ من به راهت

همیــــــــــــــــــــــــــشه تا بیایی..

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۵۹
لوسی می

منو "خوبِ من" صدا کن..

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۵۷
لوسی می

خسته ام.

خیلی.

احساس اسارت میکنم،

کسی که حتی یک دقیقه نمیتونه برای خودش باشه..

حتی یک دقیقه.



+حتما یک مادر باید برای خودش کاری دست و پا کنه

و زمانی رو برای خودش باشه..

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۷
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۹ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۵
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۸ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۵۹
لوسی می

تو زندگی قوانین عجیبی حاکمه،

گاهی باید ذلت رو قبول کنی،

تا عزیز بشی.



+البته تعبیر افراد از ذلت و عزت خیلی متفاوته.

چیزی که حتمیه اینه که عزت فقط برای خداست و فقط از جانب او بین بندگان تقسیم میشه.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۵۳
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۴ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۰۶
لوسی می

دیشب به عشق مستر!

تاکید میکنم فقط به عشق مستر!

تا ساعت سه صبح مشغول تمیز کاری منزل بودم!

که مبادا مستر امروز بیاد و خونه رو به اون وضع مشاهده کنه.

خب الحمدلله وضعیت خوبی برای خونه رقم زدم

و خونه رو از یک خونه ی پسرونه به یک خونه ی خانم دار(نه کدبانو دار) تبدیل کردم.

:)



+و امروز مثل همیشه ساعت هشت صبح بیدار شدیم :(

و من ساعت دوازده دیگه رسما داشتم از خستگی و خواب غش میکردم،

و هرطور بود پسرک رو به بهانه ی خوابوندن گل پسر،

فرستادم بالا تا یه چرتکی بزنم!

در حد یک ربع خوابیدم و همین منو از مرگ حتمی نجات داد!

فهمیدم این تدبیر فوق غلطه و برای من یکی اصلا جواب نمیده!

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۴۴
لوسی می

اصلا حال و حوصله ندارم

امشب مستر میره ماموریت.

و من تنها می مونم تا سه چهار روز.

دیشب یه صحبتی رو با مستر شروع کردم

که باید قبول کنم وقتی میدونستم نه خودم جنبه شو دارم و نه مستر

شروع صحبت اقدام عاقلانه ای نبود!

:(

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۳۹
لوسی می

به من مهلت بدین..

من قول میدم خودمو برسونم..

قول میدم.

به من مهلت بدین..

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۰۸
لوسی می

و منی که تحمل دلخوری تو رو ندارم.

از دلخور شدنت بهم بر نمیخوره

برام قابل تحمل نیست.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۰۸
لوسی می

نمیدونم چرا اصلا خوشحال نیستم.

و البته بیشتر تعجب میکنم از مستر

که با این همه کاهش قیمت و ضرری که کرده

راضیه!



+احتمالا قصدش من و راحتی منه.

اما من خیلی دارم خودخوری میکنم که وقتی اومد هیچی نگم!!

بذار یه کم برای شما غر بزنم و خالی کنم خودمو که بتونم به روی مستر نیارم،

که خونه ی ما رو به قیمت خونه ی ده متر کمتر فروخته.

:(

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۱۹
لوسی می

از اینکه کسی

کار اشتباهم رو به روم بیاره دلخور میشم.




+به روم بیاره، نه اینکه تذکر بده!

تذکر خوبه. :)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۲:۲۷
لوسی می