ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۴۰۸ مطلب با موضوع «بقیه» ثبت شده است

بانوی کوچک های بزرگ

وقتی تو پی نوشتهاش مینوشت:

"سبکبار به استقبال بهار برویم"،

لابد فکرشم نمیکرد این موضوع دغدغه ی این روزهای زندگی من خواهد شد!

اونقدر که

تقریبا تمام کانالهای تلگرامم رو حذف،

و اینستاگرام رو نیمه تعطیل کردم،

تا سبکبار و "بدون پایان نامه"،

به استقبال بهار برم!



+ممنونم بانوی کوچکهای بزرگ!

+من انتخاب واحد میکنم!

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۵ ، ۱۱:۰۱
لوسی می

وقتی فلانی دست رد به سینه م زد،

و حاضر نشد لپ تاپشو بهم بده،

دراقدامی انتحاری رفتم و اسپیس لپ تاپ رو درست کردم!

هرچند وقتی برگشتم دوباره خراب شد

و الان خودم درستش کردم!



+باورم نمیشه تو همین مدت سبک تایپم یادم رفته بود!

کم کم دارم دوباره عادت میکنم!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۵ ، ۱۵:۲۵
لوسی می

دیشب همین جناب دوست

باهام تماس گرفت

و باعث شد من بعد از دو سال با استادم هم کلام بشم!



+باورم نمیشه که اینقدر دلم برای استاد تنگ شده بود!

+دعا کنید برامون خیر پیش بیاد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۵ ، ۱۴:۴۶
لوسی می

خدا آقای رفسنجانی رو رحمت کنه.

امیدوارم ما به ایشون بدهکار نباشیم

و جزو خناسانی که رهبر گفتند قرار نگیریم.




+صدای منو از خونه ی مادرمستر میشنوید!

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۵ ، ۱۴:۴۳
لوسی می

چرا چیزهایی میگیم

که اگر به خود ما بگن به شدت شاکی خواهیم شد؟!



۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۵ ، ۱۰:۳۳
لوسی می

من درگیر حسهای عجیبم!

خیلی عجیب.

و هنوز نتونستم باهاشون کنار بیام.

بیش از همه

از این میترسم

که روزی حسرت لحظاتی رو بخورم

که پر از این حس ها بود...



+با من صنما دل یک دله کن!

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۵ ، ۱۲:۵۸
لوسی می

قرار بود مامان بیان اینجا

که من برم دکتر.

نه خبری گرفتن ازم!

و نه خبری دادن بهم!

منم راستش نمیدونم چه کار کنم!

دکتر رو بیخیال شم،

یا به مامان زنگ بزنم!

:|




+جز در مواقع ضروری از کسی درخواستی نمیکنم.

احساس میکنم این مورد، از ضروریات نیست! هوم؟!

+بنا بر درخواست پسرک تماس گرفتیم.

مامان هم اومد، اما من دیگه دکتر نرفتم.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۵ ، ۱۶:۳۴
لوسی می

ای بابا!

آدم جرئت نمیکنه از شغل بقیه بپرسه!




+ از آقای همکلاسی پرسیدم شغل همسرش چیه،

گفت یه فروشگاه نتی زده!

با کلی ذوق گفتم آدرس بدید شاید مشتری شدیم!

حالا می بینم فروشگاهِ فلان است!

:|

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۵ ، ۱۷:۱۴
لوسی می

بعد از دور زمانی دوستی بهم پیام داد،

و من دوباره احساس کردم برای زندگیم میتونم مفید باشم!




+کورسوی امید!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۵ ، ۱۷:۱۱
لوسی می

مثلا کسی هم باشه

که وقتی می بینه تو قطار جایی برای اقامه ی نماز نیست،

و قطار هم برای نماز توقف نخواهد کرد،

از پنجره ی قطارِ در حال حرکت،

خودشو پرت کنه بیرون،

که بتونه نمازشو بخونه!



+سکوت میکنم!

+از خاطرات رهبر انقلاب.

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۵ ، ۱۱:۵۵
لوسی می

تصمیم گرفتم هیچ کاری به مستر و روابطش با پدرش نداشته باشم!

کلا در قبال پدرش "به من چه" باشم!




+قدری میترسم از صمیمیت هایی که باز داره ایجاد میشه!

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۵ ، ۱۱:۵۳
لوسی می

از همه تون بدم میاد!



+این قطعی ترین حسیه که در همین لحظه

(تاکید میکنم در همین لحظه)

نسبت بهشون دارم!

۱۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۵ ، ۲۳:۳۶
لوسی می

عجب روزی بود امروز،

خسته شدم،

دلم میخواد سر به بیابون بذارم،

هیچکس نباشه،

که منم هیچوقت مخاطب غیبتی قرار نگیرم،

أه..

لعنت به این دنیا..




+خب معلومه چرا اسم من برای کربلا در نمیاد..

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۵ ، ۲۳:۳۰
لوسی می

وقتی تو مهمونی ها 

حرکات و رفتارهای دور از شأن بعضیها رو می بینم

کل مهمونی به کامم تلخ میشه!

آخه یکی نیست بگه به تو چه!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۵ ، ۲۳:۱۸
لوسی می

نظام جمهوری اسلامی دیروز ارزش این را داشته که هشت هزار نفر در راهش شهید بشوند

و امروز هم ارزش این را دارد که هزارها نفر دیگر هم برایش کشته شوند.



+سردار سلیمانی-حفظه الله

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۵ ، ۱۶:۲۲
لوسی می