ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

نتایج کنکور دکترا اومد.

و من در برزخی خوشایند سرگردانم!

:)



+خب رتبه م اصلا و ابدا یک نیست! حتی نزدیک یک هم نیست ولی با توجه به حجم درسی که خوندم عااالیه،

و با توجه به تخمینی که با محاسبه ی درصدهام زده بودم افتضاااحه:))

با خدای مهربانم قرار گذاشته بودم که یه رتبه ای بیارم که اگر قرار و خیر به قبول شدنه اونقدر خوب باشه که بدونم قبول میشم،

و اگر قرار و خیر به قبول نشدنه اونقدر بد باشه که بدونم قبول نمیشم!

اما نتایج نشون میده قرار ما یک طرفه بوده!!

الان دقیقا رتبه م وسط این دوتاست! هیچی معلوم نیست ولی من بعید میدونم قبول بشم!

رتبه ی مستر هم به لحاظ عددی بهتر از منه.

مستر که اصلا باورش نمیشد. امیدوارم امیدوارم و امیدوارم مستر قبول بشه

هرچند قبولی تو رشته ی او با این رتبه سخت تره!

قبولی مستر در امسال بیش از قبولی خودم برام ارزشمنده.

ان شالله که به هدفی که من براش تعیین کردم برسه :دی


+دعا کنید که هرچه میشه، خیر باشه برامون. الهی آمین.

۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۴۶
لوسی می

من منتظر صبح شب یلدایم!

بکن ای صبح طلوع!

ای بابا!

:دی



+راستش برام خیلی مهم نیست که نتیجه چیه(چون تلاشی براش نکردم متاسفانه و از این ناراحتم البته:()

ولی مهم اینه که این انتظار تموم بشه. :)

خب حالا خوبه قبل از نتایج حسم رو بنویسم.

از خدا میخوام اگر قرار به قبول نشدنه، یه رتبه ی سه یا چهار رقمیِ کت و کلفت بیارم که امیدم در جا ناامید بشه و بعد از دو روز دپرسی و نامیدی به زندگی عادی و راحت و تنبلانه ی خودم برگردم و سه چهار ماه بیشتر خوش بگذرونم تا بعد ببینم امسال کنکور بدم یا نه.

و اگر قرار به قبول شدنه(بر اساس آنچه که صحبتش را کرده بودیم) رتبه ی یه رقمیِ تپل بیارم که این خلاء پژوهشی، که ممکنه اکسپت سه مقاله ی اخیرم به روز مصاحبه نرسه رو جبران کنه و دیگه خیالم راحت تر باشه. اما وقتی که مثلا رتبه ی دو رقمی بیارم دیگه استرسها بیشتر میشه و هی باید حرصِ رسیدنِ اکسپت مقاله رو بخورم.

بعد فکر میکنم که بهتر که قبول نشم چون گرایشی که شرکت کردم رو اصصصلا دوست ندارم و خب ترجیح میدم گرایش دوست داشتنی خودم رو در امسال بخونم، اما از اونطرف فکر میکنم اگر قبول نشم یه سال دیگه این روزها و این استرسها رو خواهم داشت و بلکه صدچندان چون ان شالله اون موقع درس خونده م و منتظر قبولی ام. و لااقل دو سه ماه باید درس هم بخونم و رو اعصابم باشه!

دیگه نمیدونم دیگه هرچی خدا بخواد! اما ترجیح کلیم اینه که بشه. خدا بخواد که بشه لطفا :)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۷ ، ۰۳:۱۳
لوسی می

ایییییین روزااا من بیییی قراارم بیییی قرااارم رووز و شب!

برای نتایج :دی



+ بخوانید با این آهنگ :)


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۷ ، ۲۲:۳۵
لوسی می

just two days.

به زمان اعلام نتایج کنکور!

وای انگار اولین باره که کنکور میدم! :|

چقدر باحاله این حس استرس :دی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۷ ، ۱۳:۵۸
لوسی می

1. خدا لعنت کنه تک تک سردمداران آمریکایی رو.

جدا جدا!

مرگ بر آمریکا دیگه جواب نمیده.

لعنت خدا بر تک تک سردمدارانشون الهی که همه شون به هلاکت بفتن.

و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون.


2. حالا که بهرام زند فوت کرده،

کی دیگه میتونه به جای رابرت دنیرو صحبت کنه؟! :(

خدا رحمتش کنه.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.


3. خجالت میکشم از فکر کردن به تصمیمی که عید مبعث پارسال گرفتم،

و مورچه وار در اون پیشرفت کردم! تقریبا هیچ پیشرفت خاصی نکردم!

اما خب این عید، عید مبعوث شدنه،

خدایا بیا و ما رو یه روزی یه جایی یه وقتی همین روزها، در راه خودت مبعوث کن.

عید همه مبارک.



+امروز زیاد استغفار کنیم.

یا ابانا استغفر لنا لطفا.


۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۵۶
لوسی می

امروز اولین تجربه ی سینمای پسرک رو من و پسرک دوتایی رقم زدیم.

رفتیم فیل شاه رو دیدیم :)

خوب بود، انیمیشنش خوب بود واقعا و ماجرای اصلی و ایده رو هم دوست داشتم.

اما کیفیت صدا در حد افتضاح بود!

و به نظرم تو دیالوگها کم آورده بودن!

یعنی میشد دیالوگهای جذابتری برای فیلم نوشت اما خب...

سرعت فیلم هم قدری برای بچه ها زیاد بود،

یعنی ارتباط مفاهیم و اتفاقاتش به همدیگه باید خیلی سریع توسط ذهن پردازش میشد که به نظرم میومد برای بچه ها راحت نبود (شایدم بود! کلا من خودم همیشه حس میکنم توی پردازش فیلم قدری کندتر از بقیه ام! شاید برای همینه که این حس رو داشتم!)

برین ببینین حتما.

حمایت از اینجور فیلمها و تلاشها لازمه :)



+بعد از ده روز از شروع سونامی مون، امروز تازه از خونه خارج شدم!

بعدم گل پسر و مستر به ما ملحق شدن و رفتیم خونه ی پدربزرگم برای عرض تبریک عید :)

اینم از امروز ما.


۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۷ ، ۲۲:۳۰
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۴ فروردين ۹۷ ، ۱۶:۳۲
لوسی می
چند وقت پیش داشتم یک کلیپی میدیدم از یکی از اراجیف گویانِ غرب نشین(اتفاقی دیدمش نه اختیاری!)

تماااام جملاتش دروغ بود و تهمت به آدمهایی که من بعضیهاشون رو از نزدیک میشناختم.

و به وضوح می دونستم که دروغه!

و مَردُم!

آه از این مردم دهن بینِ جاهل!

که زیر کلیپ رو پر کرده بودن از ناسزاگویی و لعنت به همون آدمهایی که آماج تهمت قرار گرفته بودند!

وااااای اصلا باورم نمیشد!

یکی بیاد از خودش فیلم بگیره بذاره تو نت،

بگه فلانی فلان چیز رو گفته، فلان کار رو کرده،

بعد فرتی همه باور کنن!

میشه اصلا؟

بعد من میگم سند این حرفها کجاست؟ مگه میشه همینطوری تهمت زد و سندی رو نکرد؟ بعد همه میان به من ناسزا میگن! :))

اگر بگی این حرفها که دروغه، من این آدمها رو میشناسم،

یهو همه میان از تهمتهای او دفاع هم میکنن!

یعنی دروغهای او میشه باور و اعتقادشون!

حاضر نیستن حتی یه سرچ کوچولو تو گوگل بزنن بعد باور کنن!

دنیا به واقع لبالب از ظلم شده،

نمیشه که برم بیرون از خونه و غصه نخورم،

راستشو بخواین رفقا، دیگه نمیتونم مردممون رو تحمل کنم،

چقدر تحمل کردنِ این دنیا و آدمهاش سخت شده.

چقدر فکر و تعقل و انسانیت نایاب شده،

من تا به حال برای این انقلاب حتی سیلی نخوردم،

اما اینها رو که می بینم، به پهنای صورتم اشک میریزم..

خدا رحم کنه و صبر بباره به دل اونهایی که برای این نظام و این انقلاب جگرگوشه هاشون رو فدا کردن.

وجود آدمهای جاهل و ساده لوح برکت رو از دنیا می گیره،

نفَسِ این آدمها عامل نزول بلاست.

بودن این آدمها به واقع برای عالم، و برای زمین ننگ بزرگیه.

هرچقدر میخوای به نیازمندان کمک کنی،

هرقدر میخواد کارهای به اصطلاح نیک بکنی،

وقتی نمی فهمی عقلت رو به کار بگیری،

تو در جهل مرکب ابدالدهر می مونی و هیچکدوم از کارهات نجاتت نمیده.



+در کنار این همه گناه و جهالت، یک نفر همیشه هست که خوبیهاش بر همه ی ظلمتها چربش داره،

یک نفر که به واسطه ی اوست که برکت از دنیای ما بریده نشده،

و وجود اوست که باعث میشه عالم با این همه غفلت و گناه از هم نپاشه...

چقدر خوبه که هستی،

بودنت رو باید روزی هزار بار شکر کرد،

اما آقای من،

به لب رسیده جان!

کجااااایی؟

+أین بقیة الله التی لا تخلو من العترة الطاهرة. (کجاست حضرت بقیه الله که عالم از عترت طاهره خالی نمی شود؟)


++لازم التحریر: من نمیگم همه باید حامی نظام و انقلاب باشن، من نمیگم هیچکس نباید مخالف باشه، هرکس نظر خودش رو داره و این حق رو داره که مخالف باشه، من واقعا احترام میذارم به کسی که چند روز پیش به من گفت بالکل با نظام جمهوری اسلامی مخالفه و نظام دموکراتیک رو می پسنده، و برای حرفهاش دلایل خودش رو داشت. اما می فهمید که این اراجیف گویان دروغ میگن! میگفت من میدونم که اینها مغرضانه حرف میزنن و حرفهاشون فقط برای ایجاد دشمنیه. وقتی این حرف رو زد و چند تا جمله ی دیگه که نشون میداد برای حرفهاش فکر کرده، و بی سند و مدرک هر حرفی رو باور نمیکنه، بهش گفتم که من واقعا به شما احترام میذارم. با نظرت مخالفم اما کاملا مشخصه که فکر میکنی و بعد حرف میزنی این خیلی ارزشمنده.

خیلی مهمه که آدم جاهل و ساده لوح نباشه. خیلی مهمه.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۷ ، ۱۶:۱۳
لوسی می

احوالات جسمیم خوش نیست!

وگرنه احوالات روانیم خوبه!

از این بابت خوبه که هیچ کاری ندارم :دی

گفته بودم یه تنبلیِ درونی در وجودم هست.

الان از اینکه پایان نامه ای وجود نداره

و من میتونم با فراغ خاطر کتابِ سلام بر ابراهیم رو بردارم و بخونم و عذاب وجدان نگیرم خیلی خوشحالم :)

از اینکه میتونم برای رفتن به کلاس خیلی راحت برنامه ریزی کنم و با هیچ چیزِ دیگه ای تداخل پیدا نمیکنه خوشحالم.

از اینکه میتونم صبحها گاهی که گل پسر بیشتر میخوابه منم بخوابم خوشحالم :)

کلا خوشحالم از این فراغ خاطری که ایجاد شده!

با این وضعیتِ روانیِ آسوده، گاهی شک میکنم که واقعا چرا میخوام دکترا بخونم؟! :))



+اگه ماااااایییییییم،

تا احوالات جسمیمون خوب بشه

یه چیزی میشه که احوالات راحتی و بی خیالیِ روانیمون به هم میریزه! :|

(البته اون چیز مثبت باشه ان شالله! مثلا یه کار قلمبه برام ایجاد بشه بیفتم دنبالش :)

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۷ ، ۱۳:۳۸
لوسی می

واقعا هر کاری رو میشه بدون برنامه ریزی بالاخره انجامش داد،

اما به نظرم مادری کردن بدون برنامه،

غیر ممکن ترین کار دنیاست!!



+البته همسری هم همینطوره

اما خب چون مخاطبت از درک کافی برخورداره

اونقدرها غیرممکن نیست و میشه با قانون "هرچه پیش آید، خوش آید" پیش رفت!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۴۵
لوسی می

امروز ششمین روز سونامیه!

خواستم مثل پنج روز گذشته،

گول نخورم و منتظر گل پسر نمونم،

در نتیجه خودم صبح یه ربع مونده به بیدار شدنش بیدارش کردم بردمش دستشویی.

خب امروز خیلی خوبتر از روزهای قبلیم.

مشکل ما با پسرک این بود که نمیومد اما وقتی میومد دیگه از سد رد شده بودیم!

اما مشکلمون با گل پسر اینه که میاد ولی کارشو نمیکنه!

احساسم اینه که صبورتر بودم برای گل پسر.

اما یادم هم نمیاد که پسرک رو خیلی دعوا کرده باشم!

حال این روزهامون با کم صبری من همراهه.

صبحها که پسرک نیست حداقل یک  ساعت با گل پسر بازی فکری انجام میدم.

خوبه تو سه ساعتی که تنهاییم این حداقل یک ساعت با هم بودن خیلی خوبه.

من همه ی لحنم شده دعوا!

و در مقابل بچه ها کم صبرم.

پسرک هم به شدت بداخلاق شده.

یا همون صبر من کم شده!

نتیجه ی این دو تا معادل همن.

اعصابم خط خطیه.

از اینکه هر حرف رو صدبار باید بگم شاکی میشم.

این در شرایطیه که من کلا به چیزها خیلی گیر نمیدم!

اما همون چند تا چیزی که برای من مهمه برای پسرک بی اهمیته.

امروز بهم میگفت بی تربیت. بی ادب!

خب من واقعا نمیدونم در مقابل ناسزا گویی بچه در مواجهه با والدین چه باید کرد.

اون میدونه که داره حرفی میزنه که ناراحتم میکنه.

خب انقدر گفت که وقتی شب گیر دادکه بوی بد میدی زدم رو پاش.

بعد فکر کردم چقدر از مادری کردن خسته ام!

حریف بچه ها نمیشم و این آزارم میده.

خدایا این سختیها رو برام آسون کن لطفا.

و شرح صدر بهم بده.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۷ ، ۱۱:۳۸
لوسی می

من برای مسعود خوشحالم،

چون مسعود واقعا حیف بود که به مرگ طبیعی بمیره...



+همسر شهید علی محمدی.

واقعا دوست دارم حیف باشم برای مردن با مرگ طبیعی!

+شبیه این جمله رو یادمه شهید کاظمی هم میگفت که خدایا من نمیخوام به هیچ روشی جز شهادت وارد سرای آخرت بشم.

همه مون حیفیم! اما فقط بعضیها اینو ثابت می کنن! :(

۱۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۴۹
لوسی می

و غیبت چیز خوبی است!

:|



+تا این ماجرا رو برای مامانم نگفتم،

و مامانم از این حجم ناجوانمردی یک نفر آدم شگفت زده نشد و نگفت خب جوابشو میدادی!

و من عاجزانه نگفتم آخه انسانیتم دست و پامو بسته بووووووود!

و مامانم منو بغل نکرد و نگفت که به تو و انسان بودنت افتخار میکنم،

دلم آروم نگرفت!

یه همچین آدم کم ظرفیتی هستم من!

واقعا هیچ جوره نمیتونستم بی خیال فکر کردن به این ماجرا بشم.

دیروز برای اولین بار در عمرم، داشتم طرف رو به خدا می سپردم!

میگفتم خدایا انتقامم رو بگیر من که از پسش بر نمیام!

دلم رنجووور بود :((

اما امروز آروم شدم! می بخشمش به راحتی!

نمیخوام بهانه و علت بتراشم برای جواز غیبت!

اما خدایی تو این شرایط چه کار باید کرد؟

شما چه کار می کنین؟ چی آرومتون میکنه؟ :((

+غیبت نکنیم :((

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۷ ، ۱۷:۰۲
لوسی می

به تجربه دریافتم کسانی که بیشترین میزان مطالبات و ادعا رو درمورد آزادی* دارند،

کمترین تحملات رو هم در شنیدن حرف مخالفان دارن!

چرا اینطوریه؟!



+خب اول خودتون جنبه شو داشته باشین بعد از دیگران بخواین!

ما ادعایی نداشتیم از اول اما تحملمون از شماها بیشتره!

*هر جور آزادیِ مدرنی که اینور و اونور گفته میشه و جا افتاده.

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۷ ، ۱۳:۲۵
لوسی می

دیشب یه کلیپی دیدم در مورد کنترل خشم.

میگفت یه دفترچه خاطرات خشم درست کنید!

هر بار که خشمگین میشین این سه قسمت رو توش بنویسین:

چی شد که خشمگین شدم،

چه واکنشی نشون دادم،

چقدر دلخور یا خشمگین باقی موندم!

(یه بخش هم من اضافه میکنم:

چی شد که آتش خشمم خاموش شد و دلخوری رفع شد.)

بعد در دوره های زمانی، مثلا هر شب،

بررسی کنین که آیا واکنش بهتری برای این رخداد وجود داشت یا نه!

چون بخش اولش که در اختیار شما نیست، آدم خشمگین میشه دیگه.(هرچند با تغییر نگاه، اینم قابل اصلاحه)

اما بخش دوم و سوم در اختیار ماست.

بهتر بود چه واکنشی نشون میدادم.

آیا ارزش داشت اینقدر دلخور و خشمگین باقی بمونم؟

کم کم راه های جایگزینتون ملکه ی ذهن و عملتون میشه.



+به نظرم خیلی کاربردی و قابل استفاده ست.

من از امروز میخوام  یه دفترچه ی قررررمززززز بردارم و این روش رو اجرا کنم.

شما هم شروع کنین :)

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۷ ، ۱۱:۵۷
لوسی می