ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۸۱۵ مطلب با موضوع «شخصی :: روزنوشت» ثبت شده است

دیروز عجب روزی بود،

بعد از هزارسال رفتم دانشگاه،

استاد راهنمامو دیدم،

و یه عالمه راهنمایی های خوب،

و پیشنهادهای خوب کار از یکی از استادها دریافت کردم و برگشتم!

:)



+از کار کارمندی تو دانشگاه، تا کار پروژه ای تو دانشگاه و خارج از دانشگاه!

کارمندی رو که کلا دوست نداشتم،

اما هرچی بالا پایین کردم که اون کارِ پروژه ایِ دانشگاه رو قبول کنم دیدم با وجود بچه ها نمیشه!

با اینکه کارش از ساعت هفت صبح بود تا یک!

و مدت محدود،

و پنجشنبه های تعطیل،

و عدم اجبار ساعت حضور و کلی شرایط خوب!

خدایی چطوری میرین سرِکار؟! آهای مادرهای کارمند!

خدایی؟!

+قدری هم احساس کردم آدم مهمی ام!

+خیلی خوب بود و روحیه بخش، خیلی خوشحالم!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۱۹
لوسی می

کِی دوم بهمن شد؟؟!

:|


+خدای من!

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۲۸
لوسی می

آقا پیتزای من عااااالی شد!

عالی مال یه دقیقه ش بود!

:دی




+فقط خیلی زیاد شد!

بس که مهمونمون گفت غذات کمه!

و در نهایت من مجبور شدم با خمیر یوفکا هم یه پیتزای بزرگ بذارم که اون کااااامل موند!

و براشون گذاشتم که ببرن! :|

(مهمون هم مهمونای زمان اعلی حضرت!)

+خیلی خیلی خیلی خیلی دوستش داشتم.

از مهتاب عزیز ممنونم که برام این دستور خمیر پیتزا رو گذاشت.

و من ریسک کردم و اولین بار اونو برای مهمونهام پختم اما بی نهایت راضی ام.

خمیر یوفکا در مقابل این هیییییچه!

یه نون خیلی سبک، خوشمزه و نرم و همه چی تموم ارائه میده!

۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۴۹
لوسی می

امشب مهمون داریم،

و قراره بیان پیتزا با خمیریوفکای منو تیست کنن!

راستش اعتماد به نفسمو از دست دادم!

:|




+خدایی برگزاری مهمونی به صرف پیتزا اصصصصصلا جنبه ی اقتصادی نداره.

بهتره مهموناتونو بردارین برین بیرون پیتزا بخورین!

بهترین و گران قیمت ترین پیتزا فروشی هم که برین، صرف اقتصادیش بیشتره،

بیشترم به چشم میاد!

والا!

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۳۸
لوسی می

دیروز اتفاقاتی افتاد که به شدت ذهن منو درگیر کرده!

حتی به تغییرِ پروپوزال و پایان نامه م هم فکر کردم!

از تغییرات چند درصدی تا تغییر صددرصدی حتی!!



+نمیدونم چقدر عاقلانه ست!

البته میدونم!

اصلا عاقلانه نیست!

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۵۵
لوسی می

حوصله ندارم برم خونه مادر مستر!

:|

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۵ ، ۱۵:۴۰
لوسی می

دو ساعت پیش،

مستر و بچه ها رفتن خونه ی مامان مستر،

که من کارهامو بکنم و پایان نامه رو پیش ببرم.

پیشرویم خوب بود.

نه که راضی باشم اما ناراضی هم نیستم.

الحمدلله.




+یه مقاله ی تپل دیدم!

تا خواستم دانلودش کنم گفتم برم تو مقالات موجود در پایگاه فلان سرچ کنم ببینم شاید باشه!

سرچ کردم دیدم 1057 روز پیش،

خودم این مقاله رو رو پایگاه گذاشته بودم!

:|

من دیگه صحبتی ندارم!

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۵ ، ۱۳:۴۳
لوسی می

الان رفتم دوباره درخواست مرخصی دادم!

:|



+ دوباره  :|.

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۵ ، ۲۰:۰۷
لوسی می

خورشم خوشمزه بود ولی اصلا شکل و شمایل مجلسی نداشت!

اصلا!

برنجم هم سوخت!

و خیلی خیلی کم شد!

بیشتر از نصفش ته دیگ شد

و خودم تقریبا هیچی نخوردم!

ته دیگ هم نه ته دیگ معمولی!

ته دیگ سوختهههههه!

دیگه اینطوریا!

:دی



+فقط شانس آوردم که قبل از بو گرفتنش متوجه شدم!

وای از روزی که برنج بوی سوختگی بگیرههههه!

:دی

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۵ ، ۱۵:۰۷
لوسی می

امروز مستر رسماً به سازمانشون سنجاق شد!

:)



+به همین مناسبت رفتیم غول خوردیم تو این سوز و سرما!

+بهت تبریک میگم عزیز.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۱۸:۳۳
لوسی می

وسوسه ی کسب موقعیتِ یک شغل به جانم افتاده!

:|



+در تخصصم نیست اما از پسش برمیام!

:|

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۱۸:۲۶
لوسی می

دوباره به سرما رسیدیم.

چقدر ناجوانمردانه هوا سرد میشه،

اونم نه یه ذره  و دو  ذره!

خیییییییلی!

:|


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۱۸:۲۳
لوسی می

تعطیلی امروز،

ملاقات با استاد رو کنسل،

و به زمان نامعلومی انتقال داد!

:|

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۵ ، ۱۵:۲۰
لوسی می

وقتی فلانی دست رد به سینه م زد،

و حاضر نشد لپ تاپشو بهم بده،

دراقدامی انتحاری رفتم و اسپیس لپ تاپ رو درست کردم!

هرچند وقتی برگشتم دوباره خراب شد

و الان خودم درستش کردم!



+باورم نمیشه تو همین مدت سبک تایپم یادم رفته بود!

کم کم دارم دوباره عادت میکنم!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۵ ، ۱۵:۲۵
لوسی می

دیشب همین جناب دوست

باهام تماس گرفت

و باعث شد من بعد از دو سال با استادم هم کلام بشم!



+باورم نمیشه که اینقدر دلم برای استاد تنگ شده بود!

+دعا کنید برامون خیر پیش بیاد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۵ ، ۱۴:۴۶
لوسی می