ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۳۱۲ مطلب با موضوع «خانوادگی :: پسرکم» ثبت شده است

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۵ آذر ۹۴ ، ۱۱:۴۳
لوسی می

بعد از شش ساعت

پسرک رو با حالت دلخوری صدا زدم که بیاد خونه؛

تا اومد منو بوسید و گفت:

مامان فردا دیگه نمیرم بالا!

:|



+و من فکر کردم تو چقدر بزرگ شدی

که حالا دیگه خودت می فهمی باید چی بگی

و سعی میکنی از دلم درآری!!

عزیزمممم :*

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۴ ، ۱۹:۳۶
لوسی می

پسرک: یه ریش تراش برام بخرین که پایینش زرد کمرنگ باشه

بالاش نارنجی!

من: شما که ریش نداری!

پسرک با نگاه عاقل اندر سفیه:

برای وقتی ریشام در اومد دیگه!

:|

۶ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۰:۲۱
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۹ آذر ۹۴ ، ۱۳:۵۱
لوسی می

روزهایی که بی تو می گذرد..

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۴ ، ۰۹:۲۳
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۲:۰۳
لوسی می
در راستای اینکه تصمیم گرفته بودم
بیخودی خودمو حرص ندم
و بذارم پسرک راحت باشه و ما هم،
پسرک دیروزش رو
از ساعت نه صبح تا پنج بعد از ظهر
در منزل پدربزرگش سپری کرد!


+مستر اصلا باورش نمیشد من تا این حد موضوع رو رها کرده باشم! هه!
+فعلا همچنان بر تصمیمم پایبندم
اما شک دارم این روش واقعا مناسب باشه!


+
۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۲:۰۰
لوسی می

تو میخوای بری

و من

همینطور که لباسهاتو تنت میکنم

اشک می ریزم!!

و به این فکر میکنم

که یه روزی

تصور گریه های امروزم

برام خنده دار خواهد بود..

اما نمیدونم چرا

هرکار میکنم

الان

خنده م نمیگیره...



+و الله خیر حافظاً.

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۴ ، ۰۹:۴۸
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۷ آذر ۹۴ ، ۰۹:۱۲
لوسی می

وقتی که بشنوی

پسرکت موقع بازی

داره زمزمه میکنه:

السلامُ علی الحُسَین..

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۴ ، ۱۲:۰۷
لوسی می
عاقبت روزی
در چشمان تو
تمام می شوم...


+رونوشت به پسرکم.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۴ ، ۱۲:۰۶
لوسی می
سوال:
اگر شما یک پسر سه ساله باشید
که میخواید تو سینک میوه بشورید
اما دستتون به سختی به سینک میرسه
و با وجود پافشاری شما
مامانتون اجازه نمیده که صندلی بذارین و برین بالا،
میوه ی مدنظر رو چطوری میشورین؟!


پاسخ:
- یک لیوان برمیداریم،
از آبریز یخچال پر از آب میکنیم
و بعد یک سینی می گذاریم
و میوه را با آن آب در سینی شستشو می دهیم!
میوه آماده است!
 :)
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۴ ، ۲۲:۱۳
لوسی می

پسرک روی زمین قل می خورد..



+این پست درخواستی پسرک بود!

خیلی بدقلقی می کرد

گفتم بیا ببین از تو چه چیزایی اینجا نوشتم!

بعد چند تا از خاطرات بدون بدآموزی رو که نوشته بودم از رو خوندم براش

کلی ذوق کرد از یادآوری خاطرات

و بعد اصرار، که بنویس:

پسرک(اسم خودش) روی زمین قل می خورد!

با همین الفاظ کتابی!

:))

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۴ ، ۱۷:۵۱
لوسی می
خدای من!
اساسی پسرک رو چشم زدم!
چی شد؟!
واقعا چی شد که اینطوری شد؟!


:((

+
۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۴ ، ۱۴:۳۳
لوسی می
یه روزی روزگاری
موهای سرِ پسرک به اصطلاح شکسته بود
مستر هم برای اینکه موهاش رو درست کنه
خیسشون کرد با دست درستشون کرد!
از اون روز برنامه ی روزانه ی پسرک،
یک وعده خیس کردن کامل موهاشه!
:|

حالا اینا خیلی اشکالی نداره،
امروز با خودش فکر کرده بود که
یه کم صابون مایع هم بریزه رو موهاش
شاید نتیجه ش جالبتر شد!!
:|


+این شد عامل یک حمام اجباری،
با موسیقی متن گریه های سنجد :((

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۴ ، ۱۲:۱۳
لوسی می