ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
غذا نخوردن پسرک خیلی آزارم میده.
خیلی.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۴
لوسی می
بعضی وقتها
ترجیحم این میشه که
تو روزهای غیبت مامان سنجد به دنیا بیاد
تا سرِ هیچ چیز تو این بارداری مدیون مامان نباشم..



 
+جز ده روزی که مستر مأموریت بود و من خونه اونها بودم.
+البته حسم به مقدار زیادی بدجنسانه به نظر میاد.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۹
لوسی می
مامان داره میره تو مراسم پسرخاله شرکت کنه.
به همراه همه ی فامیل وابسته!
اگر سنجد همین روزها به دنیا بیاد
فقط خواهرشوهرم مونده
که بشه برای اومدن به بیمارستان روش حساب کنم.

:|  


+خدا شاهده کوچکترین انتظاری ازش ندارم که به خاطر من از سفرش بگذره
و خوشحالم که به سفر شادی میره که بهش نیاز داشت،
اما واقعا اگر خودم به جای مامان بودم،
دخترم رو تنها نمیذاشتم
و نمی رفتم.
+مرتبط
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۸
لوسی می
حس تعلیق نامناسبی دارم..
دوست داشتم یکی می بود
که منو "می فهمید"
و من براش گریه میکردم!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۷
لوسی می
دیشب چندبار از خواب بیدار شدم
و حس کردم باید برم بیمارستان!
ولی به پسرک که فکرمیکردم میگفتم ولش کن!
خدایا امشب نه!
بعد باز میخوابیدم!  



+فک کنم کم کم دارم دیوونه میشم!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۰۴
لوسی می
در مورد آمادگی برای زایمان خیلی چیزها شنیدم
اما دریافت های امروزم با همه ش فرق میکنه.
آمادگی برای زایمان
یعنی آماده شدن برای یک معجزه
و ان شاء الله غفران عظیم...


+نه ماه وقت داشتم!
تازه فهمیدم خیلی کارها نکردم :((  
+لیاقتش رو باید در خودت ایجاد کنی
وگرنه زایمان برات فقط یک روند و رخداد طبیعی است و لاغیر!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۱
لوسی می
چرا نمی فهمم که این بچه فقط یک نهم من سن داره..  



+وای که عذاب وجدان ناشی از دعوا کردن پسرک برام کشنده ست :((
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۰
لوسی می
خونه مو تکوندم.

در حد عید نوروز.

:)

 

+شوال هم که تموم شد،

و ما حالا با خیال راحت تری

منتظر سنجد هستیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۷
لوسی می
خیلی دلم میخواد غر نزنم

و سر پسرک داد نزنم

و باهاش بازی کنم

ولی نمیشه :(

کاش همه ش مربوط به وجود سنجد باشه

و بعد از تولدش خوب بشم :(

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۵
لوسی می
انتخاب اسم سنجد به شدت منو درگیر کرده
و من احساس بی لیاقتی محض میکنم! :(
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۴
لوسی می
جز تو،
کی می تونه عزیز من باشه؟!    



+هرچی آرزوی خوبه مال تو و هرچی که خاطره داریم الی الابد مال من..
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۳۱
لوسی می
و تو کجایی؟!
میشه یه روز بیای
و بگی دقیقاً "کجا" بودی؟!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۳۱
لوسی می
برای تعیین بیمارستانم هنوز دو دلم!

دیروز رفتم یک بیمارستان دیدم.

مثل تولد پسرک استرس ندارم

اما بلااستثنا هر شب دارم کابوس می بینم..

:((

 

+با وجود همه کابوسهام،

شیرینی تماشای نوزادی که تازه به دنیا اومده بود

هنوز در وجودم هست..

خدا حفظش کنه..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۸
لوسی می
پسرخاله م داره داماد میشه
و روز جشنشون رو انداختن روز تولد سنجد من!!


:|  


+بله برونشون.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۱
لوسی می
پروسه ی بندناف سنجد امروز تکمیل شد.
هنوز حتی یک تکه لباس برای این شازده نخریدیم!
هیچ لباسی هم برای بعد از زایمان خودم ندارم!
خونه هم به شدت شلوووووغ!
من در حال حرص خوردن و نگرانی
و مستر ریلکس، ریلکس، ریلکس تر!!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۰
لوسی می