3321.
یک پست نسبتاً کولانی! (همون طولانی خودمون! :دی)
چرا از نظام آموزشی فراری هستیم؟
چرا به مدرسه به عنوان یک اجبارِ اجتماعیِ ظالمانه نگاه میکنیم؟
چرا فکر میکنیم اگر بچه هامون رو به مدرسه بفرستیم بهشون ظلم کردیم؟
چرا رفتن بچه ها به مدرسه برامون با رنج همراهه (منظورم چیزی غیر از رنج دلتنگیه)
من تعجب میکنم این روزهای اول سال تحصیلی
تقریبا هرجا که میریم و تو همین فضای مجازی که سر میزنیم انگار مصیبتی شروع شده،
انگار اتفاق بدی برای بچه ها در حال رخ دادنه
انگار اصلا داریم بچه ها رو به پادگان می فرستیم!
چرا؟؟!
این سوال مدتهاست ذهنم رو درگیر کرده که چرا جدیداً اونهایی که بچه های متولد تابستون دارن بچه هاشون رو یک سال دیرتر به مدرسه میفرستن،
در حالی که قبلا تلاش بر این بود که شناسنامه ی بچه های نیمه ی دومی رو زودتر بگیرن که زودتر برن مدرسه!
حالا چی شده که اینقدر نسبت به نظام آموزشی دیدگاه منفی داریم.
والا ما زمانی درس خوندیم که میزها سه نفره بود،
امکانات آموزشی در حد همون تخته سیاه و گچ بود و لاغیر!
از هر هشت نفر یک نفر کنکور قبول میشد،
و بعد هم از هر ده نفر یک نفر وارد بازار کار میشد! (البته این یکی خدایی اغراقه!)
اما من مدرسه رو دوست داشتم
هیچوقت احساس بدبختی نکردم با شروع مهرماه..
هیچوقت حس نکردم دارم ظلمی رو متحمل میشم که هر روز صبح یک ساعت و نیم راه رو نه با سرویس که با اتوبوس میرفتم مدرسه
و عصر که کلاسهام ساعت 2 و نیم تعطیل میشد ساعت چهار میرسیدم خونه و از خستگی می خوابیدممممم تا صبح روز بعد!!
نه اینکه بگم مدرسه های عالی داشتم
دوستان بی نظیر داشتم
یا همیشه ی خدا همه چیز عالی بوده.
من دو تا خاطره ی فاجعه بار آبروریزی هم تو مدرسه داشتم،
اما هیچوقت اینقدر منفی به مدرسه نگاه نکردم.
نمیدونم چرا این همه جو منفی شده
نمیدونم چرا اینقدر القائات منفی به بچه ها میکنیم که وارد اجتماع میشن..
چرا میترسیم؟!
در حالی که واقعا نظام آموزشی الان هزاربرابر بهتر از نظام آموزشی زمان ماست.
حداقلش اینه که در حال تلاش برای بهبودند.
آموزش و یادگیری رو دوست داشته باشیم
فصل امتحانات رو یه فصل فاجعه بار معنی نکنیم.
بذاریم بچه هامون با لذت درس بخونن.
اگر ما مدرسه رو دوست نداشته باشیم مطمئن باشین اونها هم نمیتونن دوست دار مدرسه باشن
حتی اگر بارها و بارها براشون نقش بازی کنیم
و اگر هم واقعا برامون رنج و مشقت داره،
به بچه هامون یاد بدیم که در پس رنج ها و مشقت هاست که ساخته میشن،
نه در آسایش و فراخی.
دنبال تن پروری و آسودگی بچه هامون نباشیم.
کمکشون کنیم مهارت های زندگی رو بیاموزند،
و خودشون رو با قوانین جامعه وفق بدن..
+گل پسر من شهریوریه یعنی جزو کوچکترین بچه های کلاسش خواهد بود.
یک دوستی که پسرش متولد آبان همون ساله، به من گفت من خوشحالم که به خاطر همین دوماه اختلاف سنی،
پسرم یک سال دیرتر بدبختی رو تحمل میکنه و من هم!!!
از اون روز به اینها فکر میکنم!
آیا چرا واقعا؟؟!
این یک سوالِ واقعی است.