ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3321.

شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۳:۰۳ ب.ظ

یک پست نسبتاً کولانی! (همون طولانی خودمون! :دی)

چرا از نظام آموزشی فراری هستیم؟

چرا به مدرسه به عنوان یک اجبارِ اجتماعیِ ظالمانه نگاه میکنیم؟

چرا فکر میکنیم اگر بچه هامون رو به مدرسه بفرستیم بهشون ظلم کردیم؟

چرا رفتن بچه ها به مدرسه برامون با رنج همراهه (منظورم چیزی غیر از رنج دلتنگیه)

من تعجب میکنم این روزهای اول سال تحصیلی

تقریبا هرجا که میریم و تو همین فضای مجازی که سر میزنیم انگار مصیبتی شروع شده،

انگار اتفاق بدی برای بچه ها در حال رخ دادنه

انگار اصلا داریم بچه ها رو به پادگان می فرستیم!

چرا؟؟!

این سوال مدتهاست ذهنم رو درگیر کرده که چرا جدیداً اونهایی که بچه های متولد تابستون دارن بچه هاشون رو یک سال دیرتر به مدرسه میفرستن،

در حالی که قبلا تلاش بر این بود که شناسنامه ی بچه های نیمه ی دومی رو زودتر بگیرن که زودتر برن مدرسه!

حالا چی شده که اینقدر نسبت به نظام آموزشی دیدگاه منفی داریم.

والا ما زمانی درس خوندیم که میزها سه نفره بود،

امکانات آموزشی در حد همون تخته سیاه و گچ بود و لاغیر!

از هر هشت نفر یک نفر کنکور قبول میشد،

و بعد هم از هر ده نفر یک نفر وارد بازار کار میشد! (البته این یکی خدایی اغراقه!)

اما من مدرسه رو دوست داشتم

هیچوقت احساس بدبختی نکردم با شروع مهرماه..

هیچوقت حس نکردم دارم ظلمی رو متحمل میشم که هر روز صبح یک ساعت و نیم راه رو نه با سرویس که با اتوبوس میرفتم مدرسه

و عصر که کلاسهام ساعت 2 و نیم تعطیل میشد ساعت چهار میرسیدم خونه و از خستگی می خوابیدممممم تا صبح روز بعد!!

نه اینکه بگم مدرسه های عالی داشتم

دوستان بی نظیر داشتم

یا همیشه ی خدا همه چیز عالی بوده.

من دو تا خاطره ی فاجعه بار آبروریزی هم تو مدرسه داشتم،

اما هیچوقت اینقدر منفی به مدرسه نگاه نکردم.

نمیدونم چرا این همه جو منفی شده

نمیدونم چرا اینقدر القائات منفی به بچه ها میکنیم که وارد اجتماع میشن..

چرا میترسیم؟!

در حالی که واقعا نظام آموزشی الان هزاربرابر بهتر از نظام آموزشی زمان ماست.

حداقلش اینه که در حال تلاش برای بهبودند.

آموزش و یادگیری رو دوست داشته باشیم

فصل امتحانات رو یه فصل فاجعه بار معنی نکنیم.

بذاریم بچه هامون با لذت درس بخونن.

اگر ما مدرسه رو دوست نداشته باشیم مطمئن باشین اونها هم نمیتونن دوست دار مدرسه باشن

حتی اگر بارها و بارها براشون نقش بازی کنیم

و اگر هم واقعا برامون رنج و مشقت داره،

به بچه هامون یاد بدیم که در پس رنج ها و مشقت هاست که ساخته میشن،

نه در آسایش و فراخی.

دنبال تن پروری و آسودگی بچه هامون نباشیم.

کمکشون کنیم مهارت های زندگی رو بیاموزند،

و خودشون رو با قوانین جامعه وفق بدن..



+گل پسر من شهریوریه یعنی جزو کوچکترین بچه های کلاسش خواهد بود.

یک دوستی که پسرش متولد آبان همون ساله، به من گفت من خوشحالم که به خاطر همین دوماه اختلاف سنی،

پسرم یک سال دیرتر بدبختی رو تحمل میکنه و من هم!!!

از اون روز به اینها فکر میکنم!

آیا چرا واقعا؟؟!

این یک سوالِ واقعی است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۱۰
لوسی می

نظرات  (۱۰)

سلام.خب من خودم همیشه تو بهترین و مجهزترین مدارس دولتی شهرمون درس خوندم.فک کنم فهمیدید کدوم مدارس منظورمه.و همیشه خاطرات خیلی خوبی از دوران مدرسه دارم اگرچه واقعا با مشقت و سختی زیادی درس خوندیم هم به خاطر حجم زیاد درسا و هم ساعات طولانی که مدرسه بودیم و هم به خاطر انتظارات زیادی که مدرسه و والدین از نظر علمی داشتن.و یک روز اگه قرار باشه بچه هام برن مدرسه واقعا خوشحال میشم براشون ولی حقیقت این هست که شاید اگه ناراحت باشم نه به خاطر سختی هاست بلکه به خاطر غیراستاندارد بودن و حقیقتا پر اشکال بودن سیستم آموزشی هست.البته این حرفو همین جوری نمیگم بلکه از روی شناختی که از سیستم های آموزشی دیگه دارم میزنم.که البته اینجا جای پرداختن به ای مساله نیست.
پاسخ:
بله میدونم که نظام آموزشی پر از اشکاله و ما هم تو شرایط سختی درس خوندیم و نظام آموزشی ما پر اشکال تر از این چیزی بود که الان بچه ها تجربه ش میکنند. اما به شخصه همیشه با لذت درس خوندم و در بند امکانات و سختی هاش نبودم خب قطعا من هم روزهای بدی داشتم، روزهای پر استرس یا حتی روزهایی که احساس عجز کنم اما خب بازم باعث نمیشه که بخوام از مدرسه رفتن ها به عنوانِ بدبختی یا سختیِ دردناک یا تحمل ناپذیر یا چیزی که دلم به خاطرش به حال بچه بسوزه یا ترجیح بدم دیرتر بره یاد نمیکنم. نمیدونم شاید چون همیشه جزو بهترین ها بودم احساس خوبی نسبت به مدرسه داشته م. شاید اگر من هم تو مدرسه هام یک شاگرد معمولی می بودم مثل نود درصد بچه های دیگه، حس خوبی از مدرسه رفتن نمیداشتم. اینا رو نگفتم که بگم خیلی بچه زرنگم (که هستم خب! خخخ!) ولی جدای از شوخی شاید این یه فاکتور اثرگذاری بوده باشه که من داشتم و همیشه هم مرکز توجه بودم. شاید البته!!
۱۰ مهر ۹۵ ، ۱۷:۳۰ خانوم لبخند :)
حرف دارم ولی خوب متوجه پستت نشدم :/
الان خانواده ها چرا ناراحتن؟ چه بدبختی مثلا؟ این شاید ناشی از تنبل بارآوردن بچه باشه.
اما درباره ی نظام آموزشی، درسته که از زمان شما بهتر شده، اما سرتاپاش ایراده! اونی که تو این نظام درس میخونه میفهمه چه گندی دارن میزنن به بچه ها! همه چی امکانات و میز و صندلی و سرویس راحت نیست. از بن مشکل داره این نظام آموزشی. من بخوام بگم میشه طومار :|
پاسخ:
نمیدونم چرا ناراحتن.
زمان ما و شما مگه چه فرقی با هم دارن؟! خخخخخ! فکر کردی من چندسالمه مگه! :)))
خوبه تو نظام جدید نبودی وگرنه منو فسیل میدیدی دیگه! :))))
بابا نظام شما همون نظام ما بود دیگه.. خخخخ!
شما بگو، ده تاشم بگی قبوله. لازم نیست طوماری بگی. ده تای اولویت رو بگو.
با اجازه
یکی از دلایلی که بعضی از دوستان من بچه را دیرتر به مدرسه می فرستند اینه که میگن مطالب درسی متناسب با سن و فهم بچه ها نیست و اگر یه سال دیرتر بره مدرسه، درک بهتری از مطالب درسی خواهد داشت و بعضی مدارس تهران هم همین را قبول دارند
عدم تناسب مطالب با سن رو یکی از روانشناس ها هم تو تلویزیون مطرح میکردند مثلا میگفتند تفکر انتزاعی بچه در فلان سن شکل میگیره ولی ما مثلا مفهوم حجم و فرمول محاسبه اون رو یک سال زودتر به بچه یاد میدیم
پاسخ:
واقعا اینطوره؟
خب این یه دلیلیه که میشه بهش فکر کرد. ولی اینو کی گفته؟! این مهمه که کی گفته.
۱۰ مهر ۹۵ ، ۱۹:۴۸ مامان خانم
میتونید پسرتون رو یه سال دیرتر ثبت نام کنید...
قانونی اومده مبنی بر اینکه کلاس اول رو تا پیش از 9سالگی میشه شروع کرد.
من پسر بزرگم متولد فروردین 90هست و امسال رفته پیش دبستانی، اما یکی از دوستام که این خبرو دادن، گفتن چون پسرشون متولد مرداد 90هست امسال نمیذارتش پیش دبستانی...
خدا رو شکر پسر دومم متولد آبان و بالطبع یه سال دیرتر میره...
حالا ما دغدغه مون اینه که دیرتر برن. سی و خرده ای سال قبل وقتی من آبان ماه متولد شدم، پدر و مادر عزیزم شناسنامه م رو شهریور اون سال گرفتن که زودتر برم مدرسه D:
خلاصه اینکه دغدغه ی پدر و مادرا تمومی نداره بسته به شرایط همیشه وجود داره
پاسخ:
چرا این کار رو بکنم؟؟ تمام دغدغه این پست همین سوال بود که چرا دیرتر به مدرسه بفرستیم؟
من خودم متولد ابانم و بدون دستکاری شناسنامه یک سال زودتر رفتم که جهشی بخونم و خوندم و همیشه هم راضی بودم سوالم اینه که چرا دیرتر رفتن رو دوستداریم؟ الان شمابرای چی میگین "خداروشکر" پسر دومم آبانیه؟
۱۰ مهر ۹۵ ، ۲۰:۳۴ ملکه بانو
منم همیشه مدرسه رو دوست داشتم
سر ما یکی از دوستای پدرم که معلم یکی از بهترین مدارس تهرانه دیر رفتن رو توصیه کرده. منم به نظرم وقتی اسلام گفته 7 سال تمام آزاد باشه بچه ترجیحم همینه
ولی خوب جدا از این مسائل سیستم آموزشیمون خیلی مشکلات داره. من بعد از این که خواهرم معلم مهد و مدرسه شد به داغون بودن مدارس و سیستم آموزشیمون پی بردم
کلا مردم این دوره زمونه بیشتر غر و ناله دارن.
من به این نتیجه رسیدم هر چی نعمت بیشتره غر و شکایت بیشتره
پاسخ:
:)
البته میدونم که میدونی که منظورم اصلا شخص شما نبوده. یادته که برای شما هم کامنت گذاشتم که جدیدا اکثرا دارن این کار رو میکنن و برام سواله.
سوال من همینه، که چرا اون آقای دوست پدرتون اینو گفته؟؟! چراش برام مهمه. به خاطر اجتماعی نشدن بچه زیر هفت سال؟ به خاطر آزاد نبودن بچه؟ به خاطر توان ذهنی ای که درسها می طلبه و بچه نداره؟؟!
اگر قصد این باشه که بچه هفت سال تمام آزاد باشه که مهد فرستادن هم کار درستی نیست. چون مهد هم بر اساس قوانینی اداره میشه که بچه باید بهشون پایبند بشه. درسته که مثل مدرسه نیست اما در هر حال آزادی بچه رو مختل میکنه.
آره اینو که واقعا درست میگی متاسفانه.
۱۰ مهر ۹۵ ، ۲۳:۵۳ مامان خانم
تو سن مدرسه (تو سن کمتر از 10 سال) اختلاف سن چندین ماه خیلی مشهوده. 
بیشتر منظورم از نظر جسمیه... من با اینکه همش دو ماه زودتر رفته بودم مدرسه با اینکه از نظر درسی هیچ مشکلی نداشتم چه بسا همیشه شاگرد اول کلاس هم بودم، اما از نظر جثه و توان جسمی ضعیف تر از بقیه بودم... 
از طرفی هم شنیدم کتابهای درسی این زمان با زمان ما خیلی متفاوت شده، توان ذهنی بالایی میخواد... خوشحالیم از این بابت ها!!! بود
پاسخ:
بله این که کاملا درسته. ولی مگه قرار بوده از لحاظ جسمی زیر ده سال چه کار بکنیم که کمتر بودیم؟ (عرض کردم که منم آبانی ام و زودتر رفتم.)
برای پسرها شاید، اما برای دخترها اتفاقا این خیلی جذابه!
در مورد خط آخر هم فکر میکنین بیش از توان بچه های متولد تابستون، توان ذهنی لازم داره؟!
اینها فقط سواله ها!
۱۰ مهر ۹۵ ، ۲۳:۵۷ مامان خانم
البته که فکر کردم شما ناراضی هستید از اینکه پسرکتون متولد شهریوره و جزء کوچکترین بچه های کلاس. واسه همین گفتم می تونید دیرتر ثبت نام کنید.
کلا اشتباه متوجه شده بودم:)
پاسخ:
نه من از این موضوع ناراضی نیستم. ولی راستشو بخواین کم کم دارم نگران میشم! چون می بینم اکثرا دارن این کار رو میکنن که بچه هاشونو دیر بفرستن مدرسه!
اینطوری گل پسر من که خودش شهریوری هست، بچه هایی هم باشن که دیرتر مدرسه اومدن، ممکنه با بعضی از بچه ها حتی بیش از یک سال اختلاف سنی داشته باشه! :|
اتفاقا خیلی خوشحال بودم که پسرک و گل پسرم با بیشترین اختلاف سنی ممکن کمترین اختلاف تحصیلی رو خواهند داشت.
بچه های من دو سال و ده ماه اختلاف سنی دارن اما تو مدرسه رفتن فقط دو سال اختلاف تحصیلی خواهند داشت چون پسرک آبانیه.
و من از این اختلاف تحصیلی کم  راضی و خوشحال بودم چون باعث قرابت بیشترشون میشه..و در گذر زمان جوری به نظر خواهد اومد که اختلاف سنیشون همون دو ساله.
:)
سلام
جواب سوالت طولانیه ولی مختصرش اینه که به نظر من نظام اموزشی مون اصلا خوب نیست
اصلا
من خودم شاگرد اول بودم همیشه و معلمها بسیار ازم راضی بودن ولی نمیدونم چرا اصلا علاقه ای به بازگشت به سالهای تحصیل رو ندارم
چه در مدرسه و چه در دانشگاه
با اینکه عاشق درس و مشق و یادگیری هستم و بالاخره یه جوری خودم رو درگیرش می کنم در هرحالی که باشم
اما خاطراتم از اون سالها اونطور نیست که برام جذاب باشه  تعریف کردنش برام لذتبخش باشه
و در حال حاضر هم مدرسه اون چیزهایی رو که باید به بچه ها یاد بده نمیده و با اموزش در منزل خیلی بیشتر موافقم اگر ازعهدش برمیومدم و نگران کمرنگ شدن روابط اجتماعی فرزندم نبودم
امسال اول مهر دقیقا به این فکر کردم که مثلا قراره دانشجوهامون تو دانشگاهها چه گلی بر سر خودشون و کشور بزنن
سوء تفاهم نشه ولی از بس اوضاع دینی و اخلاقی جامعه پایین اومده حرصم درمیاد و خیلیاش رو زیر سر دانشگاه ها میدونم
و مدیریت غلط و فرهنگ سازی اشتباه یا فرهنگ نسازی:) ها
خلاصه منم از شروع مدارس اصلا خوشحال نبودم
همینطور دور و بری هامون
با اینکه همه هم درسخون و شاگرد زرنگن
مطمئنا دلایل بیشتری هم وجود داره
پاسخ:
سلام.
ببین من نمیگم نظام آموزشیمون جالبه یا خوبه یا بی ایراده. اما اینقدر ایراد نداره که نشه بچه رو فرستاد مدرسه! یا بخوایم ازش فراری باشیم یا هرچی!
نوابغ دنیا که الان دارن تو بهترین دانشگاه های دنیا درس میخونن یا درس میدن یا نوابغ ایرانی گریخته از کشور میشن تو همین نظام آموزشی درس خوندن.
پس این نظام اونقدری ایراد نداره که همه ی استعدادها رو بکشه. درسته که خیلی استعدادها به خاطر این نظام بارور نمیشه اما به نظر من کسی که جربزه شو داره به جایی که لایقشه میرسه تحت هر شرایطی که باشه.
مثلا همین آموزش در منزلی که میگین. شما چی میخواین به پسرتون یاد بدین که نگرانین مدرسه بهش یاد نده؟!
نگرانی از وضعیت فرهنگی اجتماع رو قبول دارم که آدم اگه بچه ش وارد اجتماع بشه دیگه شاید اون بچه ی سابق نشه. اما این همه ایراد وارد کردن از طرف همه به نظام آموزشی رو واقعا نمیتونم هضم کنم. ایراد داره خیلی هم داره. اما غیرقابل تحمل نیست.
به نظرم شما بیشتر به نظام اجتماعی و فرهنگی ایراد وارد می کنین که کاااااااااااااملا باهاتون موافقم.
۱۱ مهر ۹۵ ، ۰۷:۴۸ مامان محمدمهدی
سلام
من خودم خیلی از مدرسه بدم میومد و سخت درس میخوندم یعنی با وعده و وعید. همیشه هم جز نفرات اول میشدم البته با قول جایزه ای که بهم میدادن( حالا نه همچین جایزه گرون یا آنچنانی ها ولی خب برای ماها که اونموقع خیلی هم همه چی در اختیارمون نبود قول های کوچیک و جایزه های کوچیکشون هم خیلی باارزش و مهم بود)و بزور تا این مرحله رو رفتم.فکرشو بکن برای قبول شدن واسه ارشد هم جناب همسر برام جایزه تعیین کرد:))
ولی همیشه دوست داشتم محمدمهدی زودی به مدرسه بره وحالا هم کلی ذوق کلاس اولی شدنشو دارم مخصوصا با این مدرسه ای هم که اینا میرن که شاخصه اصلیش اینه که با والدین برای تکالیف بچه ها کاری ندارن:))
فکر کنم یکی از دلایل این صحبتهای شما بخاطر تغییر نظام آموزشیه.زمان ما خیلی والدین تو جزئیات درسها دخالت نمیکردن و بچه ها مستقل بودن چون مدرسه از والدین انتظار نداشت ولی حالا من اطرافیانو که میبینم متوجه یه تغییر محسوس شدم و اون اینکه مادر پا به پای بچه تکلیف داره واسه هر روز مدرسه و ازش خیلی کار میکشن و چون بحثهای خلاقیت ها هم زیاد شده با اینک هبچه ها همون بچه های قدیمن این مادران که باید یکسره کاردستی و ... درست کنن و خب مادرای امروز معمولا خسته تر از مادرای قدیمن بخاطر کم انرژی تر بودنشون و ... لذا ترجیح میدن حالا حالاها بچه ها مدرسه نرن که اینام دیرتر به تکلیف بیفتن
اونقدر طولانی شد خودم نفهمیدم چی نوشتم:)
پاسخ:
سلام.
واقعا؟ چه جالب. نه من تقریبا هیچوقت به خاطر هیچ موفقیتی جایزه نگرفتم!! شاگرد اول شدن که بماند که خیلی رخداد مسخره و معمولی ای به نظر میرسید ، به خاطر خیلی چیزهای دیگه هم که از عهده ی هرکسی برنمیومد هم جایزه نگرفتم! طفلک من! :|
یعنی میگی تنبلیِ خانواده ست؟
شاید.. اینم هست.
۱۱ مهر ۹۵ ، ۱۶:۴۵ خانوم لبخند
من نظامی که خودم درس میخوندم رو نمیگم. کلا الان رو میگم.
باشه فرصت کنم مینویسم.
پاسخ:
خخخخ! متوجه شدم.
باشه من منتظرم :)