50.

من و مستر و مامانش و دخترعمه ش باید صندلی عقب می نشستیم.
جا نمیشدیم دیگه!
نشستم رو پاش تا آخر مسیر
:)

49.

سفر خوبی بود.
پنجاه تومن سود کردیم!
صدتومن خرج کردیم!
برگشتیم!

:دی

48.

چرا دانلود منجر من چیزی دانلود نمی کنه؟!

:(

47.

می رم سفر برا دعوا!
اونجا یک کلمه بیشتر از حقش حرف بزنه،
خودم ساکتش می کنم!

46.

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

45.

ساعت 7 صبح عازم سفریم!
و من تا این ساعت داشتم خونه رو نظم کامل میدادم!
آخه کسی چه میدونه شاید اصلا برنگردیم!
:(

44.

فکر کنم بهتره کم کم ف.ی.س رو ترک کنم،

خیلی داره وقتمو میگیره!

:(

+کلاً شش ماه هم نیست که عضوشم!

43.

از الان دارم فکر میکنم وقتی امتیازم هزارتا شد،

برای خودم چی هدیه بگیرم؟!

42.

قرار گذاشتم با خودم،
که از اول ربیع،
هر هفته تمرینات "بهترین سال عمر" رو انجام بدم..
فک کنم وقتی برسه به "توجه به خود"،
موهامو رنگ کنم :)
هرچند به نظرم رنگ کردن مو،
یعنی پذیرش اینکه دیگه کم کم داری پیر میشی!

41.

حدود یه هفته ست که براش ایمیل فرستادم
اما اصلا دلم نمیخواد برم جوابشو بخونم
حس می کنم میره رو اعصابم!
هر وقت حال داشتم می خونمش!
اما نمیدونم کِی حالشُ دارم که یکی بره رو اعصابم!

40.

وقتی ازدواج می کنی تازه می فهمی که

بدنت چه همه نیازها داشت!!

39.

وقتی عمّه ش اصرار داره بچه رو گاز بگیره
تا محبتشو ثابت کنه،
و گوشش بدهکار نیست که نکن،
بچه م یادگرفته گاز بگیره،
چطوری باید بزنی تو سرش؟!

38.

وقتی یکی اصرار داره بگه تو بدلباسی!
اونم کی؟
کسی که تو اصلا سلیقه شو قبول نداری!
رو نِروِ من اسکی می کنه وقتی تو جمع، اینو میگه!
من باید چطوری خفه ش کنم؟!

37.

چی میشد اگه میشد یه سفر امن به بلاد کفر می داشتم؟!

+بلاد کفر ایهام داشت ها! :دی

36.

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید