1114.

وااااااااااااای که بعد از عمری
زیباترین و دوست داشتنی ترین
قصه ی صوتی دوران کودکیم رو
پیدا کردم
لذت بیان شنیدن دوباره ش غیر قابل وصفه...
چهره ی من همه ش الان یک لبخند کشداااااااااااااااااااره
که هرکار میکنم جمع نمیشه!  



+حالا فک کن بخش اولش رو که دانلود کردی
و فهمیدی خودشه و کللللللللللی ذوق زدی
میری سراغ بخش دوم اما...
نتت تموم میشه.

1113.

نمیدونم این خدمات فرهنگی
مجوز 83595-21375/4/م وزارت علوم
چیه که منی که مرخصی گرفته م
و خدمتی ندیده ام هم
باید 35000 تومن بابتش هزینه بدم؟؟!
چرا آیا؟!
حرف زور، پول مفت!

1111.

چقدر خوبه یه جایی هست
که توش مشکلاتت رو بنویسی!
می نویسی، می نویسی، می نویسی
مهم نیست که چه جوابی میگیری!
مهم اینه که تو می نویسی
و یکی هم میخونه!
و اتفاقا جوابهای خوبی هم میده...

1106.

شش ماه گذشت..
نه آسون!
خیلی سخت!
روزهای اولش که اصلا نمی گذشت
عوضش این روزها داره به سرعت باد میگذره!

1110.

عشق بعضیا به امام حسین و کربلاش
آدم رو شرمنده می کنه!

1109.

یهو به سرم زد که عهدی ببندم
که اصلا نمیدونم این عهد چقدرمیتونه عملی باشه؟!

1108.

اینطور به نظرم میاد
که ماه رجب رو بیشتر از ماه رمضون دوست دارم!

+کاش می شد این روزهای آخر
مهمون امام رضا باشم..

1107.

دوست دارم مستر محض رضای خدا

این سه روز پنجشنبه و جمعه و شنبه رو روزه بگیره

و مستردوست داره محض رضای ما

این روزهای تعطیلی روزه نباشه که با هم باشیم!

 

+و من چی بگم!؟

1105

مستر امروز با یه جعبه شیرینی

و یک بسته بامیه اومد خونه!

+به مناسبت اینکه دلش تنگ شده بود برامون

و برخلاف شیرینیها،

بامیه ش فوق العاده بود واقعا..

+و منی که عرق در عشق شدم :)

1103.

هوا خوبه
تو هم خوبی
منم بهتر شده م انگار..  


+دیشب، یک قدم زدن کوتاه شبانه.
+میخوام باور کنی تموم دنیامی..

1104

به مستر میگم برای این سنجد عزیزمون هنوز هیچی نخریدیما!

میگه آخه من هنوزم فکر میکنم دختره!

+و من که فکر میکنم طفلی شوهرم!

1102.

میگم هروقت خواستی بخوابی به مامان بگو.
میگه باشه.
یه کم بازی میکنه
بعد به من میخنده میگه خب خوابم میاد!

1101.

ورزشکارها اعصاب قوی ای دارن.

1100.

به نظرم از علل اصلی قطعی بلاگفا
اینه که من بفهمم
برای وقت صرف کردن
یه گزینه ی دیگه ای وجود داره
به اسم پایان نامه!

1099.

بعضی وقتها آدم میره جایی مهمونی
بعد اون طفلی ها نه آهی در بساط دارن
و نه انرژی ای برای صحبت!
و نه اعصابی برای ادامه ی میزبانی
اما تو بدون اطلاع از اوضاع می مونی خونه شون!
و اونها کلی تلاش میکنن
که میزبانان خوبی باشن
اما هرقدر هم زور بزنن
تو در نهایت میگی چقدر میزبانیشون بد بود!


+این از مصادیق قضاوت کردن 
بدون وجود اطلاعات کافی است!