این حسین(ع) کیست؟!
+که عالم همه دیوانه ی اوست..
+این یک سوال واقعی است.نمیدونم چرا وقتهایی که
اوضاع دلم خوب نیست
جنبه های مازوخیسمی وجودم بیدار میشه
و تا این حد قدرت میگیره.
:((
+ و مثلا.
شاید مثل ارشمیدس
در همان ثانیه هایی که به فریاد "اورکا"یش ختم شد؛
چنان به لاک پشت پسرک زل زده
که انگار تا کشف پاسخ سوال محیرالعقولش
لحظاتی بیشتر نمانده!
+دلم میخواد درسته قورتش بدم!!
تو میخوای بری
و من
همینطور که لباسهاتو تنت میکنم
اشک می ریزم!!
و به این فکر میکنم
که یه روزی
تصور گریه های امروزم
برام خنده دار خواهد بود..
اما نمیدونم چرا
هرکار میکنم
الان
خنده م نمیگیره...
+و الله خیر حافظاً.
من چه زردم امروز
و چه اندازم دلم رنجور است..
:(
+احساس میکنم محکومم به ادامه،
احساس میکنم همه ی اینها کفاره ست برای گناهانم
که کاش باشد..
تا وقتی رازت رو به دیگران نگفتی
راز خودته
وقتی گفتی
دیگه نباید انتظار داشته باشی
مال خودت و او بمونه!
+تو خودت طاقت نیووردی رازت رو نگی
بعد انتظار داری بقیه برای حفظ راز تو دل بسوزونن؟!
:|
میم.
دلِ شکسته
شاید به دلجویی آروم بگیره
اما سخت ترمیم میشه
خیلی سخت..
+البته اگر اصلا ترمیم بشه! :|
+مثل قضیه ی میخ و دیوار!
هیچ چیز بدتر از حس درموندگی نیست..
+من در میان جمع و
دلم
در غربتی عمیق
تنهای
تنهای
تنهاست..