ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

1372.

يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۰۶ ب.ظ

آقاجان!

فقط یک نگاه میخوام ازتون

یک نگاه..

از همون نگاه هایی که

به زهیر کردید..


موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۰۳
لوسی می

نظرات  (۷)

۰۳ آبان ۹۴ ، ۱۴:۳۳ کروکودیل پیر
منم:(
پاسخ:
ان شاءلله.
من هم
پاسخ:
ان شاءلله.
این شعر رو خیلی دوست میدارم:
یک چشم من اندر غم دلدار گریست             چشم دگرم حسود بود و نگریست
چون روز وصال امد او را بستم                     گفتم نگریستی نباید نگریست

ربطی به پستت نداشت، ولی نمیدونم چرا اووووووووومد !!!





پاسخ:
اینو اصفهانی خونده آیا؟!
اینو یادمه یکی خونده حالا نمیدونم کی!
خیلی هم بی ربط نبود.. چشم زهیر شاید جایی درست گریسته بوده که تونسته به اون نگاه بنگره!!
ربطش دادم هرطور که بود! :)
ممنون قشنگ بود واقعا.
سلام خوبید؟
من از شما ادرس سایت دکتر حبشی رو گرفتم؟
به حرفهاش حسابی اعتماد داری شما؟

پاسخ:
سلام عزیزم. تا جایی که یادمه من معرفی کردم
راستش نمیشه بگم دربست قبولش دارم! چون هرکسی ایراداتی داره
و البته من متاسفانه انقدر آدم ایده آل گرایی هستم که کسی رو نمیتونم دربست قبول کنم
اما جز چند مورد خیلی جزئی، تا به حال ندیده م که راهنمایی غیرمنصفانه ای ارائه بده.
در مجموع استفاده از راهنمایی هاش تا اینجا برای من خوب بوده اما قطعا راهنمایی های ایشون باعث نمیشه که دیگه هرچی بگه بگم وحی منزله! خودم هم فکرهایی دارم و عقایدی، مگر در جنبه هایی که کاملا علمی باشه و من از درکش عاجز باشم!
حالا چطور مگر؟! :)
درمورد مهد
علیرضا رو میبرم مدتیه
ساعتی
اما ایشون گفتن کلا غلطه
نمیدونم شرایط ما رو خرب متوجه نشدن یا نه...
اخه.من کم میذارمش و برا راه افتادنش در ارتباط خوبه
پاسخ:
هه! اتفاقا منم میخواستم تو جواب قبلیم بگم که یکی از چیزهایی که باهاش کاملا موافق نیستم همینه که میگه اصلا مهد نذارین بچه رو!
به نظر منم مهد رفتن خوبه. البته بهتره که تا حد امکان دیرتر برن مهد اما خب من خودم به شخصه با مهد مخصوصا به صورت ساعتی، مشکلی ندارم البته اگر بچه باهاش عجین بشه و همون یک ساعتی که هست رو کاملا بازی کنه. خب چه ایرادی داره بچه بره با چهار نفر بچه ی دیگه دوست بشه و بازی کنه؟!اونم وقتی که تو خونه براش چنین شرایطی مهیا نیست و بازی کردنش میشه داغون کردن اعصاب مادر!
اول که اره اصفهانی خونده
درمورد نظر مهتاب جون،منم از حاج اقا تراشیون شنیدم که بچه رو مهد نذارین،ایشون کاملا مخالف مهد هستن،و انقدر قبولش دارم،که تا مجبووووور نشم بچه ام رو مهد نخواهم گذاشت
حتی ایشون معتقدن مهد از توطئه های بیگانگانه
پاسخ:
نه دیگه! توطئه نیس واقعا! چیزی که توطئه ست اینه که زن وقتی احساس ارزشمندی بکند که بیرون کار کند و به خاطر کار کردن در بیرون بچه رو مهد بذاره! اینو بله قبول دارم که نوعی زندگی به سبک مدرنیته ست که اصلا درست نیست و بچه فدای کار مادر میشه در حالی که اصلا قرار نبوده مادر نان آوری بکنه..نه اینکه کلا سه ساعت چهار ساعت در هفته بچه رو بذاری مهد که بازی کنه. این کجاش توطئه س؟! حالا توطئه هیچی! اصلا کجاش بده؟؟!
اینهایی که میگن مهد نذارین منظورشون اینه که بچه مثل حالت مدرسه مهد نره اولا، ثانیا محبت مادر و رسیدگی تو خونه نسبت به بچه کم نشه. نه اینکه اصلا نره مهد! البته شایدم دلایل دیگه ای هم داشته باشن که من نمیدونم!
دوست داشتم میتونستم درک کنم این منع  کردن حاج اقا تراشیون رو به قول مه سا جاناز مهد گذاشتن
اخه بچه ها کجا بران تا بازی کنن و ادم ببینن
اونم تو این دوره ی بی بچه ای
پاسخ:
آره منم در این حد با مهد مخالف نیستم.
هرچند که انتقال آلودگی و بیماری هم تو مهد خیلی زیاده.
من خودم تو مهد بزرگ شدم هیچ فتنه ای هم دامانمون رو نگرفته! هه هه!
اما به نظر خودمم هرچه دیرتر بهتر!