ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

1409.

يكشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۰۷ ق.ظ

وقتی به زور و با کلی التماس

پسرک رو راهی میکنم با مادربزرگش بره بیرون

تا من بتونم سنجد رو ببرم مرکز بهداشت!



+پسرک طفلکی من، با دلِ پر رفت! :((

+ولی واقعا نمیتونستم دوتاشونو با هم ببرم!

قدیمیا چه کار میکردن؟! :(

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۲۴
لوسی می

نظرات  (۲)

مرکز بهداشت نمیرفتن لابد:دی
ازین کاسکه دو قلوهام میشه
یا مادر بزرگشم میومدن کمک چهارتایی میرفتین مرکز بهداشت الکی مثلا خودت نمیدونستی;)
پاسخ:
چرا بابا می رفتن! منظورم از قدیمیا دهه ی بوقی ها که نیست همین مامان من چطوری ما رو می برده تو شهر غریب دو تا بچه!
آره کالسکه دوقلو فکر خوبیه. بهش عمیقتر فکر میکنم :)
۲۴ آبان ۹۴ ، ۱۹:۳۸ مامان محمدمهدی
یه چی بگم داغتو زیاد کنم؟
جناب همسرتون کجا بودن اونوقت؟
پاسخ:
بگو! بگو از جگر سوخته و از منِ افروخته و مستر مأموریت رفته و از غم لوسی!
مستر مأموریته خواهر!