ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

1414.

يكشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۲۶ ب.ظ

دقیقا دو ساعت و نیمه که سنجد رو پای منه!

تا میذارمش بیدار میشه گریه میکنه.

کمرم داره زُق زُق (؟) میکنه

ناهار هم هیچی هنوز درست نکردم.



+فقط خدا رو شکر که پسرک خوابه!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۲۴
لوسی می

نظرات  (۲)

۲۴ آبان ۹۴ ، ۱۹:۳۱ مامان محمدمهدی
من همچین تجربه ای سر محمدمهدی داشتم
بعدها فهمیدم که بچه م گرسنه بوده که اینطور
یعنی شیرم سیرش نمیکرد و من هم با جهلم اذیتش میکردم و به تبعش خودم هم اذیت میشدم
پاسخ:
الان که میگی با جهلت اذیتش میکردی یعنی چی؟ خب چه کار میخواستی بکنی؟ چی به جز شیر مادر میشه به بچه داد آخه؟!
:(
بگو چه کنم که لااقل من اذیتش نکنم. 
۲۵ آبان ۹۴ ، ۰۸:۰۷ مامان محمدمهدی
جهل من انواع مختلفی داشت
اول اینکه نمیدونستم شیرم کمه و سر فاطمه به این نتیجه رسیدم
و دوم اینکه اصرار بیجا و نادرستی داشتم که فقط باید شیر مادر به بچه م بدم علیرغم اینکه مادر و مادرشوهرم نصیحتم میکردن که شیرخشک هم بدم تا بچه سیر شه.لذا به همین دو علت بچه م 7 ماه تمام گرسنه بود و خوب وزن نمیگرفت و چون هرچی میخواشت بخوره فایده نداشت چون شیر کم بود لذا سر یک ماه به لج افتاد و اونوقت دیگه خوب هم شیر نمیخورد و همین خودش هم باعث کم شدن شیر میشد تا 7 ماهگی که دیگه مامانم در یک انقلاب بزرگ با مشورت دکتر بچه ها نشوندم سرجام و اجازه نداد دیگه شیر بدم به بچه و شیرخشکش داد و دقیقا از همون زمان این بچه ناآروم و لجباز و پرگریه تبدیل شد به بچه ای فوق آروم و شاد و...
سر فاطمه دیگه اداهای قبلیمو نریختم از همون اول هردو شیر رو به بچه دادم و همین باعث شد که شکر خدا حتی یک ساعت و یا یک شب هم اذیت نشم برعکس سر محمدمهدی و خود بچه هم آروم و با نشاط و بدون اذیت بزرگ شد تا 9 ماهگی که دیگه اونزمان به تشخیص خودش شیرخشکو کنار گذاشت و تاحالا هم داره شیرمادر نوش جان میکنه.دقیقا همین حالتهای نی نی رو که نوشتی یاد محمدمهدی افتادم که همینطور دقیقا ساعتهارو پام تکونش میدادم و تا زمین میزاشتم گریه و ناله یا لجبازیهاش سرنخوردن و...
پاسخ:
خب شیر من کم نیست! اینو میدونم البته بگیر نگیر داره! هههه! کاملا متاثر از احوالات و خلقیات و روحیاتم در روزه! :|
سنجد هم خیلی خوب وزن گرفته ولی مشکل اینه که بچه هایی که با وزن زیاد به دنیا میان زیاد تر میخورن و زیادتر هم باید وزن بگیرن یعنی مثلا بچه ی سه کیلویی ماه دوم زندگیش باید چهار و نیم تا پنج شده باشه اما بچه ی چهار کیلویی باید هفت کیلو شده باشه! یعنی سه کیلو باید زیاد کنه! خب این خیلی بیشتر به مادر فشار میاره.. ولی سنجد خودش هم خیلی شیطونه.. پسرک اصلا اینطور نبود و همیشه تعارف شیرخوردن رو می پذیرفت اما این کلی بازی در میاره واسه دو قورت شیر!