ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

1442.

چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۱ ب.ظ
این چه حس عجیبیه
که حتی اگر کنارم نشسته باشی
باز هم دلتنگت میشم!


+رونوشت به پسرانم.
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۰۴
لوسی می

نظرات  (۴)

۰۴ آذر ۹۴ ، ۱۲:۴۶ مامان محمدمهدی
:))
پاسخ:
چرا میخندی خواهر؟! :|
زیاد به گل پسراتون دل نبندید لطفا
چون 
تحصیل
سربازی 
کار 
بینتون فاصله میندازه!
کارِ از همه بدتره
جوانی که از شهر خودش بخاطر کار مجبورهبیاد تهران
شهر کوچک که بجای خود
بسیار جوانهایی دیدم از تبریز و مشهد که برای کار تهران امده اند
روزگار بس نامرد است!

پاسخ:
نه! این فقط یک دل بستگی مادرانه ست.
ان شالله که وابستگی نباشه که الحمدلله تا الان که نیست ولی برای نظردادن خیلی زوده!
از همه ی ایناهاش بدتر عروس آوردنه!!
من خودمو از الان دارم برای تقدیمِ دو دستی فرزندانم به عروس آماده میکنم، اینایی که گفتید در مقابل اون هیچه! :دی
از الان معلومه چه مادرشوهری میشم! نه؟! :))
۰۴ آذر ۹۴ ، ۱۵:۵۲ مهراد فروتن
حس مادرانه 
پاسخ:
:)
من مامانم رو میخوام!!!
مامانم کاشونه!
من تهرانم!
:'(
من به مامانم گفتم خودش بره هرکی رو میخواد انتخاب کنه بعد من نظر میدم
الان یکی رو بد زیر نظر داره
دختر همسایمون هست
فعلا که بابا دختره پیچونده مادر مانو گفته برید تابستون بیاید
من از لبخند مامانم خوشحال میشم
بقول راننده تاکسی امشب که داشت از بیمارستان آریا میبردمون پیش دکتر عالمی تو گیشا، میگفت دختر بابایی و پسر مادری هست!

پاسخ:
:)
پست من باعث دلتنگی شد؟
من معذرت میخوام واقعا. ان شالله که به زودی برید مادرتون رو ببینید!
ان شالله که هرکس خیره قسمتتون بشه و زندگی ایده آلی رو تجربه کنید.
بله منم اینطور شنیدم.. چی بگم والا!