ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

1444.

چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۵:۵۳ ب.ظ

مثل مادرهایی که هیچ کاری جز خوابوندن بچه هاشون ندارن

همینطور که سنجد رو پام در حال خوابانده شدن بود

قصه ی "پستچی" چیستا یثربی رو هم خوندم!

گیراییش خوب بود واقعا.

آدم رو جذب میکرد که تا آخرش بخونه.

جالبترش وقتیه که متوجه بشی

قصه ی واقعی زندگی خانم یثربی است!!



+نمیدونم اینا اگه عاشقی می کنن، ما چه کار داریم می کنیم؟! :|

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۰۴
لوسی می

نظرات  (۲)

۰۴ آذر ۹۴ ، ۱۸:۱۹ مهراد فروتن
این جا با اجازه چون وارد تخصص بنده یعنی قصه و داستان نوشتن (الکی مثلا من خیلی واردم :)) ) می شیم یه تذکر بدم 
چیستا یثربی فقط ایده رو از زندگی واقعی خودش گرفته و قطعا خیلی از اتفاق هایی که داخل کتاب هست تو ذهنش اتفاق افتاده و بعید می دونم واقعی باشه همون طور که خودش هم در مصاحبه ای که داشته این رو گفته 
در واقعه پیاز داغش رو زیاد کرده. البته عاشقی کردن هر کسی برای خودش جذابه و هنر نویسنده اینه که این موضوع رو برای دیگران هم جذاب می کنه 
همین! 
پاسخ:
خب بعله! منم فکر نکردم با همه ی جزئیات برای خودش اتفاق افتاده اما خب خودش گفته که از چهارده سالگی عاشق پستچی محل شده و بعد هم همینطوری به پاش مونده دیگه! حالا یه ذره بالا یه ذره پایین!
آخرش هم که با هم ازدواج نکردن و هنوز هم یادشه اون آقاهه رو و تازه عکس هم از ریحانه و حاج علی گذاشته بود!
۰۴ آذر ۹۴ ، ۲۱:۲۹ مامان محمدمهدی
مگه چطور عاشقی میکرده؟!
بعدشم بی خیال بابا تو این دوره زمونه همون که متنفر نمیشیم از طرفمون خودش کلیه عاشقی پیش کشمون:))
پاسخ:
موندن به پای هم دیگه! موندن با یک تعهد صرفاً قلبی!
:))
دمت گرم این سری کلی با کامنتهات خندیدم :))