ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

1448.

پنجشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۲۶ ق.ظ

دیشب یکی از دوستانم راهی پیاده روی اربعین شد.

و من داشتم برای مستر میگفتم که برنامه ی رفتنشون چطوریه،

که یک لحظه

همه ی مشتقات زندگیمو فراموش کردم

و رویای رفتن چنان در من قوی شد،

که احساس کردم فقط به اندازه ی قبول کردن مستر

تا کربلا فاصله دارم،

به مستر گفتم:

"میذاری منم باهاشون برم؟!"

و مستر عاقل اندر سفیه نگاهم کرد و گفت:

"با این بچه ها چطوری میخوای بری؟!"

:|



+کاملا فراموش کرده بودم که الان، رفتنم شدنی نیست اصلا!

مستر فهمید که چطور باعث سقوط من از آسمان رویا به زمین واقعیت شده

گفت: بچه ها بزرگتر بشن، من نگهشون میدارم تو برو!

+مرسی که خواستی دلمو به دست بیاری..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۰۵
لوسی می

نظرات  (۲)

۰۵ آذر ۹۴ ، ۲۳:۴۱ مامان محمدمهدی
آقا یه چی بگم؟
ویزای ما هم امشب به دستمون رسید
ولی تا پامون اونجا نرسه هیچی باورم نمیشه
البته تو دلم کمی هم دلهره از بدقلقیهای بچه ها دارم

پاسخ:
اسامیکم یسجلها اسامیکم...
اسمهاتون رو نوشته خود آقا.
وای که ان شالله زیارتت چنان دلنشین و دوست داشتنی بنشینه که هرگز فراموشش نکنی
و ذخیره ی آخرتت بشه.
بچه ها هم اسمهاشون نوشته شده، بسپار به خود حضرت ان شالله که همه تون بیشترین فیض ممکن رو ببرید.

فقط
به شکوفه ها
به باران
برسان سلام ما را
لطفا.
۰۶ آذر ۹۴ ، ۰۰:۲۰ مامان محمدمهدی
ممنونم ممنونم
آمین
حتما
پاسخ:
قربونت برم من :*