ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

1558.

يكشنبه, ۶ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۰۰ ب.ظ

نویسنده ی پست قبل،

یک عدد لوسی می بدون تجربه در پخت حلوا بود؛

و نویسنده ی این پست،

یک عدد لوسی می با تجربه در پخت حلواست!


:)

+حلوا، یکی از دوست داشتنی ترین خوردنی های مورد علاقه ی مستره!

وقتی اومد تو و بووووووی حلوا رو استشمام کرد

واقعا شادمانی از چهره ش می بارید :)

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۰۶
لوسی می

نظرات  (۵)

همینکه خوشحالش کردی خیلی خوبه:)
پاسخ:
بعله! اصلا برای همین حلوا درست کردم :)
۰۶ دی ۹۴ ، ۲۲:۰۰ مامان محمدمهدی
دست راستت رو سر ما
پاسخ:
ای خواهر جان! شما انگشت کوچیکت رو بذار رو سر ما،
وقتی اون کامنتت رو به مستر نشون دادم گفت اگر تو اینطوری درآمد می داشتی من دیگه سر کار نمی رفتم؛
اصلا حاضر بودم بمونم خونه، خونه داری کنم! :))

+مرسی عزیزم.حلوا درست نکردی تا الان؟
۰۷ دی ۹۴ ، ۱۱:۱۸ ملکه بانو
وای تو چقدر فعالی دختر
هر دفعه یه چیز جدید رو میکنی
من خودم به شخصه عاشق حلوام ولی وقتی به مدتی که باید وایسم همش بزنم فکر میکنم، بی خیالش میشم
پاسخ:
:)
آخه نمیخوام بچه ها شور و شوق زندگی رو ازم بگیرن. مخصوصا لجبازی های پسرک این روزها خیلی رو اعصابمه!
سعی میکنم یه چیزهایی درست کنم و یه کارهای انرژی بخشی بکنم که روزگارم قشنگ تر بشه و کلافگی نداشته باشم.
درسته که خیلی خسته میشم ولی واااااااقعا انرژی میگیرم و همین برام خیلی عالیه.
هرچند که حلوا پختن با دو تا بچه، خودش کلی کلافگی داشت اما نتیجه ش خیلی خوب بود..
آره من اولین بارم بود که درست کردم و اینکه تا الان درست نکرده بودم به خاطر همون فکر کردن به زمان طولانی هم زدنهاش بود!! :)
اما خوبه.. نتیجه ش واقعا عالیه که همه بخورن و دوست داشته باشن :)
۰۷ دی ۹۴ ، ۱۶:۱۸ مامان محمدمهدی
نه نپختم.
خانوم من حاضرم تقدیم کنم نصفشو به شما
راستی یه موضوع: من همسرم در جریان دقیق میزان حقوقم نیستا. یعنی شاید در حد همون نصفش خبر داشته باشه:))
تو هم یوقت سرکار رفتی بنظرم نگو میزان دقیق حقوقتو به همسرت چون اونوقت یهو میبینی میشینه خونه نمیره سرکارا
از من گفتن بود
پاسخ:
به نظرت حلوا رو درست میکنن یا می پزن؟ تو فعل مناسبش موندم واقعا! ان شالله یه روز تدارک ببینی! (این فعل قطعا درسته!)
:)) این مثل همون تعارف دعوت من به خونه مون بودا! :)) باشه مساوی شدیم :)
آره منطقیش هم همینه :)
خدا زیادش کنه براتون عزیزم..
۰۸ دی ۹۴ ، ۰۶:۰۳ مامان محمدمهدی
ولی من اونلحظه که به ذهنم اومد و نوشتم برات اصلا یاد اون تعارف مشتیت نبودم و واقعا گفتم
مثل اینکه یادت رفته ما از کدوم طایفه و خاندانیما، دهههه:)
پاسخ:
آره میدونم حواست نبود و همینطوری خودت یه تعارف مشتی زدی! :))
بعله بعله! حواسم نبود.. اینطوری میگی یهو دیدی شماره کارت نوشتما! میدونی که ما نسبت به جود و کرم طایفه ی شما اساسی حریصیم :)