ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

1629.

جمعه, ۲۵ دی ۱۳۹۴، ۰۴:۵۰ ب.ظ

این سن استقلال طلبی بچه ها

هی داره کم و کمتر میشه انگار!!




+امروز مهمانی دعوت بودیم

و پسرک با ما نیومد :(

+در غیاب پسرک حتی یک لقمه غذا راحت از گلوی من پایین نرفت.. :|

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۲۵
لوسی می

نظرات  (۹)

۲۵ دی ۹۴ ، ۱۶:۵۲ شمیم عشق
نیومد ؟!
پاسخ:
نع! :(
۲۵ دی ۹۴ ، ۱۶:۵۲ شمیم عشق
ما هنوز هم که هنوزه نمیتونیم نریم !

هعی خداااا ....
پاسخ:
لطفا الگو و روش تربیتیتو از مامانت بپرس به من بگو!
ممنونم :)

تنها موند تو خونه؟! 

چرا؟! 

پاسخ:
نه! فرستادیمش خونه ی پدربزرگش!
چه میدونم والا! واسه ما حالا تصمیم گیری میکنه! :|
عزیزم :)
احساس بزرگی میکنه :)
پاسخ:
:))
چی بگم والا!
یعنی پسرک تصمیم گرفت نیاد و شما اجازه دادید؟
بنظرم موافقت شما باعث تقویت حس استقلال طلبیش بشه 
پاسخ:
بعله.
البته اینطوری هم نبود، هی میام نمیام راه انداخت و مستر تصمیم گرفت تریپ تنبیهی برداره و بگه اصلا نمی بریمت!
ولی خب منم مونده م که کار درستی کردیم که نبردیمش یا نه! چون به نظرم براش اصلا حالت تنبیهی به حساب نیومد:(

۲۵ دی ۹۴ ، ۱۹:۰۷ خانم الف
من همیشه یه نفر دیگه رو میشوروندم بره بگه بزارین زهرا بمونه و اصرار و اینا :دی
معمولا خودمو وارد ماجرا نمیکردم :)
پاسخ:
:))
هنوز پسرک ما به اون سن نرسیده! :)
۲۵ دی ۹۴ ، ۱۹:۳۳ مامان محمدمهدی
اشتباه کردی
من جات بودم بعد مهمونی سینما هم میرفتم
پاسخ:
:))
خب گل پسر هم باهامون بود دیگه :)
۲۵ دی ۹۴ ، ۲۱:۲۵ ملکه بانو
به نظرم بیشتر تشویق بوده. خونه مادربزرگا که تنبیه حساب نمیشه، میشه؟!

دقت داری ما مادرا بیشتر به بچه هامون وابسته ایم تا اونا به ما؟
پاسخ:
آره حالت تنبیهیش کلا از بین رفت!
ولی خب خیلی هم راغب نبود بره اونجا.
چه میدونم والا باید چه کار میکردیم!

+آره واقعا درست میگی.
و این اصلا خوب نیست.. :(
۲۵ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۸ مهراد فروتن
فکر کنم درست نبوده؛ باید می بردینش. 
از این که تو جمع غریبه باشه خجالت می کشه که می یام نمی یام راه می ندازه. 
و شما به جای شکستن این خجالت، تقویتش کردین.  


پاسخ:
نه خجالتی نیست آنچنان!
کلا تریپش همیشه همینه.
خونه ی دوست داشتنی ترین آدمها هم که بخوایم بریم قبلش ماجرای میام نمیام رو داریم!
بعد جالبه که میریم خونه ی ملت در راه بازگشت هم باز همین ماجرا رو داریم!!
چی بگم والا!
ولی خودم هم اصلا حسم این نیست که کار درستی کردیم! :|