ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

1815.

جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۰۸ ب.ظ

این روزها زندگی مادرانه م

'گرفتار یک برزخ شده.

که اصلا نمیدونم برای خروج ازش

باید چه کار کنم..

:(

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۲۱
لوسی می

نظرات  (۴)

۲۱ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۳۰ مامان محمدمهدی
چطور برزخی؟
پاسخ:
حس میکنم خیلی دارم از پسرک دور میشم..
هرروز که میگذره بیشتر و تأسف برانگیزه که اصلا انرژی ای ندارم که برای مقابله با این برزخ مادرانه صرف کنم..
۲۱ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۲۱ مامان محمدمهدی
بمن هم گاهی اینطور حس هایی دست میده
وقتایی که مثلا نگاه م م بهم دیگه عاشقانه نیست، یا در برابر ناراحتیهام مثل قبل واکنش ازش نمیبینم و یجورایی نسبت به خودم بی تفاوت میبینمش اینگار که ازم خیلی دوره و علقه ای بهم نداره و حتی بدش میاد از من و ... البته اینجور حالتها و حس هایی شاید سالی یکبار هم پیش نیاد ولی میدونم که تجربه کردم این دور شدن خودم و خودش از همو و تا اونجا که یادمه با محبت بی دریغ و زیادی محبت کردن بهش این حالت یا بقول خودت برزخ برطرف شده و دوباره عاشق هم شدیم:))
حالا تو هم امتحان کن البته اگه قبلش امتحان نکرده باشی
پاسخ:
گفتم که! تاسف انگیزش اینه که انرژی ای برای امتحان کردن این چیزها ندارم. هیچی..
منم انگار رهاش کردم. میدونم که کارم غلطه و وضعیت رو بدتر از بد میکنه اما کار دیگه ای ازم بر نمیاد واقعا.
و فشار روانی مضاعفی رو دارم تحمل میکنم.
۲۲ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۱۶ مامان محمدمهدی
انرژیت کجا رفته اونوقت؟
پاشو خودتو جمع کن ای دختر نازنازی
پاسخ:
انرژیم کلهمش صرف گل پسر و باباش میشه. تازه به باباش هم خیلی کم میرسه.
همه ش صرف گل پسره! :|
البته درست میگی باید خودمو جمع و جور کنم..
من می تونممممممممممممم.
خب یه مقدارش به نظرم طبیعیه،بچه بزرگ میشه،ادمهای بیشتری اطرافش میبینه،که حتی دربعضی موارد بهتر از مامان،باهاش برخورد میکنن و ...که با شرایط من و تو اوضاع فرق هم میکنه
بخودت تا حدی حق بده،که وقتی میخای به هردوشون رسیدگی کنی،یه وقتایی کم بیاری،بالاخره ماهم توانمون حدی داره،که البته هرکار هم بکنیم،بازهم در مواقعی که کمشون میزاریم عذاب وجدان میگیریم
ولی یه زمانی برا خودت بشین ببین این حست تا چ حد درسته،واقعا توانشو داری و کمش میذاری؟یا از خودت انتظار بیش از حد داری
که به نظرم اگه در حد توانت هستی،بقیه اش رو بخدا توکل کن


پاسخ:
آره جمله ی آخرت خیلی درست بود.. حتما باید یه وقتی برای ارزیابی خودم بذارم.. ممنونم ازت.