ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

1850.

پنجشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۲۵ ق.ظ

برای سفر رفتن به شدت مشورت لازمم!

1.با توجه به جمعیتی که برای شرکت در مراسم عروسی عازم سفر هستند

من اساسی نگران گل پسر و وضعیت خواب و بیداری و خورد و خوراک و کلافگیهای ناشی از شلوغی هستم،

احساس میکنم سفر برای بچه ی شش، هفت ماهه اونم با این وضع جمعیتی،

جز کلافگی هیچ نتیجه ای نداره.

2. خودم به شدت مایلم که اوقاتی رو تو نوروز با مستر بگذرونم،

و نوروزم بدو بدویی نباشه،

اما با این وضعیتی که همه اومدند عید دیدنی،

و ما و همه قراره بریم سفر،

این روزها به جد مشغول بازدیدهای عید هستیم،

در نتیجه یک صبح تا ظهر هم تا به حال با خیال راحت با مستر و بچه ها نبودیم.

3. این دو مورد بالا رو میشه با کوتاه کردن مدت زمان سفر مرتفع کرد،

اما مشکل اینه که ما مصر هستیم با شخص دیگه ای راهی شیم (به خاطر بچه ها)

که همگی از جمعه عازم هستند،

و همچنین اینکه مستر میگه اگر مدت سفر رو کوتاه کنیم خستگی بیشتری برامون می مونه!

4. خب عروسیه دیگه! آدم دلش میخواد تو عروسی باشه.

و داماد هم یکی از پسرخاله هاییه که دوستش دارم،

و اگر هم نریم عروسی، اینجا دیگه تو این شهر هیچکس نیست!

فقط ماییم و خدا!

و به احتمال زیاد بعد که برگردن و خاطره تعریف کنن دلمون میسوزه که کاش میرفتیم!!


حالا نمیدونم چه بکنیم! درگیرم کلا!

:(

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۰۵
لوسی می

نظرات  (۴)

این جور که از نوشتت پیداست رفتن برات افسوس کمتری داره و مزایای بیشتر
باید خودتو برای سختیاش اماده کنی تا کمتر اذیت شی
پاسخ:
هههه هه! خب طبیعتا دوست دارم تو عروسی باشم :)
آره تصمیم گرفتیم زمان رو کاهش بدیم.
خب بین بد و بدتر باید بد انتخاب کرد
اگه نرید همین حسرت خب میمونه که چرا نرفتیم
اگه برید هم همون جریان خستگی و اذیت شدن گل پسر
بنظرم دیرتر برید بهتره اینطوری هم بیشتر با خانواده تنها هستین و هم اینکه به عروسی میرسید 
پاسخ:
آره تصمیم گرفتیم بریم اما دو سه روزه. اینطوری بهتره احتمالا
۰۵ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۲۶ مامان محمدمهدی
خب دیگه دیر رسیدم نظرم به دردت نمیخوره
ان شاءالله که راه درستو انتخاب کردی و سفر بهتون حسابی خوش بگذره و سختیهاش حداقلی باشه
یکم هم بی خیالی طی کن تا بیشترتر خوش بگذره

پاسخ:
نه هنوز که دیر نیست! من نرفتم دیگه! :|
کلا بی خیال شدم.
۰۷ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۳۹ مامان محمدمهدی
چرا نرفتی؟
پاسخ:
به همین دلایل نرفتنی که تو پست گفتم! احساس کردم وزن بیشتری دارند تا علاقه ی من به بودن در عروسی!