ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

1922.

جمعه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۵۵ ق.ظ

و کم کم قبح یک گناه میریزه،

تو برمیگردی پشت سرت رو نگاه میکنی

و اصلا نمی فهمی کِی این همه راه رو تا اینجا اومدی..

و چی شد که شد اینقدر راحت در مورد یک گناه حرف بزنی

و چی شد که کاری که اصلا تصور کردنی هم نبود

حالا به سادگی به موضوع مورد بحث من و ذهنم تبدیل شده؟!!



+مستر درست میگه،

من با تکرار اسمِ تو،

دارم به ریزش قبح گناه در وجودم دامن میزنم..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۲۷
لوسی می

نظرات  (۵)

چه حرفای آشنایی!
به احوالِ من..
پاسخ:
باید ترسید از این راه پیمایی های پر از سکوت در راه های تاریک...
شاید قبل تر ها اگه کسی بهم میگفت باید ترسید اونقدرا بهش اهمیت نمیدادم.
میگفتم نه به اون میزانم آدم نباید به خودش بدبین باشه..
اما حالا ... میگم واقعاااااا باید ترسید.. وحشت کرد.. از عاقبت..
پاسخ:
خب معلومه که تجربه کردی! :|
چه حیف :(
۲۷ فروردين ۹۵ ، ۰۶:۲۲ مامان محمدمهدی
و امان از فرو ریختن قبح گناه:((
پاسخ:
بله امااااااااان... خیلی چیزها برامون طبیعی شده.. خیلی چیزها..
قشنگ مینویسی

پاسخ:
قربونت.ممنونم از لطفت. :*
اتفاقا این حرفهات رو میخواستم در جواب اون پست قبلیی که درمورد گناه نوشتی بنویسم، ولی بعد فکر کردم شاید من زیادی سخت میگیرم
ولی ...
چه بد که هردومون تجربه کرده ایم:((((
پاسخ:
کدوم پست دقیقا؟!
اکثرا اینو تجربه کرده ن عزیزم. به نظر من هرکسی که به خودش و گذشته ش دقیق بشه می بینه که تجربه ش کرده،
حالا یکی یک گناه غیر معمول در جامعه رو تجربه میکنه و یکی یک گناه معمولی! (معمولی به معنای گناه با فراوانی زیاد!)
و متاسفانه کمتر کسی دقیق میشه به اینکه بر او چه گذشته تا مواظبت کنه از عدم تکرارش..