ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3126.

شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۴۹ ق.ظ

پدر و پسر مشغول تمیزکاریِ کیسِ کامپیوترن،

از پسرک چیزی میخوام که بیاره،

میگه نه من باید اینجا باشم، حواسم به بابا باشه که کارشو درست انجام بده!

:|



+این روزها من پر از خنده های زیرپوستی و لذتهای عمیقم! :))

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۰۵
لوسی می

نظرات  (۴)

۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۱:۱۳ کوثر متقی
ای جاااااااانم :*
پاسخ:
:)
قربونت.
۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۱:۴۲ مامان محمدمهدی
عزیزم:)
ما هم مثل شما البته مال من دیگه از زیرپوستی بودن خارجه
من با هر رفتار یا حرف اینچنینی یورش میبرم به سمتشون:))
پاسخ:
خب بعضی جاها نمیشه!
داره با من کل کل میکنه یه چیزایی میگه که نمیشه یورش ببرم!
البته اینجا من قربون صدقه ش رفتم و گفتم آره بمون پیش بابا! :دی
اما گاهی یورش بردن باعث تشویق به ادامه ی اون حرفها یا کل کل کردنها میشه :)
ولی خدایی خیلی بامزه ان بچه ها :)
خدا حفظ کنه همه ی بچه ها رو برای والدینشون. :)
۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۱:۵۹ مامان محمدمهدی
موافقم
ولی من بخاطر همین عدم کنترل هیجانم در اینچنین مواقعی ، معمولا بازنده کل کل ها هستم..
پاسخ:
:))
آره منم بازنده ی کل کلم معمولا. اصراری به برد هم ندارم.
اما نمیخوام فکر کنه نرفتن و نیاوردن اون چیز اشکالی نداره چون بلبل زبونی کرده!
این رو دوست ندارم توش شکل بگیره وسعی کنه با بلبل زبونی از زیر کارها دربره یا مسئولیت رو نپذیره.
وگرنه بعد از اینکه نرفت منم دیگه کاریش نداشتم و فقط تو دلم خندیدم. دیگه اصرار نمیکنم که باید بری!
اما اگر بپرم ببوسمش یه حالتی میشه انگار که خوب کردی نرفتی و اینطوری جوابمو دادی!
تو بقیه ی موارد منم غالبا یورش می برم :)
۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۲:۵۷ مهراد فروتن
خدایا... 
پاسخ:
:)