ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3218.

چهارشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۳۴ ق.ظ

چه باید کرد با اونهایی که حریفشون نمیشی که پیش تو غیبت نکنن؟

:((

خدای من!

خدای من!

:(

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۳۰
لوسی می

نظرات  (۵)

۳۰ تیر ۹۵ ، ۱۱:۱۹ مامان محمدمهدی
منم ازین مشکلات تو سازمان زیاد دارم.بعضی همکارا میان پیش آدم میشینن فقط برای غیبت و بدگویی از یکی دیگه.
منم حریفشون نمیشم.یه مدت چند تا حدیث تند و تیز راجع غیبت برداشتم تو کاغذ نوشتم به دیوار پشت سرم چسبوندم .یه مدت خوب بود تا میومدن و احادیثو میدیدن خودشونو جمع میکردن.ولی فقط یه مدت و بعد دوباره عادی میشد.با یکسریشون که تعارف ندارم تا میان به غیبت منعشون میکنم ولی خب اونام بی تعارفن و میشینن ومیگن ما باید حرفمونو بزنیم و میزنن ولی  دیگه سکوت کامل میشم بی هیچ واکنشی .
خلاصه هیچ کاری نتونستم بکنم برای قطع این وضعیت اعصاب خردکن و جالبه که خودم هیچ وقت موردی برای غیبت از همکارای دیگه تو ذهنم نیست (با اینکه ادعایی ندارم که اهل غیبت نیستم .ولی واقعا غیبتم راجع کسی تو اداره نمیاد و ذهنم سمتش نیست)
پاسخ:
من سازمان که نمیرم ولی تو اقوام بیشتر از همه با دو نفر مشکل غیبت رو دارم. در مقابل بقیه چون عموما فضا دسته جمعی میشه و مثلا چهار پنج نفر دور همیم که غیبت می کنن، من جمع رو ترک میکنم کسی هم بهش برنمیخوره. یعنی کسی نمی فهمه که من رفتم! خخخخ!
اما اون دوتا جاریهام هستن که خدا خیرشون بده ول کن ماجرا هم نیستن، و هرچی میگم بیخیال و غیبته، میگن ما جلوی شوهرمونم میگیم! :| نمیدونم چه ربطی پیدا میکنه به غیبت نبودنش..بیشتر هم مستمع هستم تا گوینده.

+خب اونهایی که بی تعارفن رو که شما میتونی بگی پس لطفا پیش من ادامه ندین! چون دو طرف بی تعارفین دیگه. یا محل رو شما ترک کن.
۳۰ تیر ۹۵ ، ۱۴:۰۰ مامان محمدمهدی
توی خانواده که من خیلی راحتم و اصلا با هیچ کس رودروایسی نمیکنم و از ناراحت شدن کسی هم نمیترسم ومهم هم نیست برام تو این زمینه
ولی واقعا تو محیط کار ، محل رو که نمیتونم ترک کنم چون پیش من میان و نمیشه من میزمو با مخلفات روش ترک کنم(گرچه چندباری هم اینکارو کردم ولی خوشایند نبوده)  و بعد اینکه تو محیط همکاری خیلی نمیشه از یه حد به اونور برخورد جدی داشت مخصوصا تو همکارای قسمت ما که همه واسه خودشون ده منن البته نمیدونم شاید هم تو این چیزابرخورد جدی بیش از حد داشتن هم به جا باشه که خب من در خودم نمیبینم.
اره منم به شدت از توجیه هایی که در غیبت نبودن میکنن لجم میگیره
پاسخ:
ههه هه! آفرین واقعا.
میگن حضرت امام بی نهایت جدی بوده و برافروخته میشده تا کسی میگفته فلانی!
ولی خب من تو خانواده از پسش برنمیام. بین دوستانم الحمدلله مرسوم نیست و همه مون پایه ی غیبت نکردنیم کلا! :)
تو سازمان هم که بودم که یک دست و مثل هم نبودیم حرفهاشون رو غیبت حساب نمیکردم چون اول رفتنم بود بدم نمیومد در مورد بقیه چیزهایی بدونم! خخخخ!
زودم از سازمان خارج شدم یک سال بیشتر نبودم اونجا.
خب این جور مواقع شروع کن از نقاط خوب اون کسی که دارن غیبتشو می کنن ، بگو.
یا اینکه یه جوری بحث رو عوض کن.
یا اینکه براشون یه حدیث درباره غیبت بگو.
یا سعی کن راه حل برای مشکلشون با اون طرف بدی.
یکی از دوستای من مهارت خاصی تو عوض کردن فضا داره خیلی خوبه
پاسخ:
کار سختیه. قبول داری؟
کلا غیبت یکی از مهمترین دغدغه های دین داری منه.. کار سختیه :(

+مثلا اینکه گفتی راه حل برای مشکلشون بدی، آیا واقعا اینکه کسی بیاد من باب مشکلی که با دیگری داره و اتفاقی که افتاده حرف بزنه غیبت نیست؟
من حسم اینه که هرگونه حرف زدن از غیر که خوشایند او نباشه غیبته!
۳۱ تیر ۹۵ ، ۰۷:۵۲ مهراد فروتن
می شه نرفت پیششون. 
پاسخ:
نه گاهی نمیشه.
میشه تعداد رفتن ها رو کم کرد اما نرفتن ممکن نیست.
متنفرم :|
پاسخ:
و من نیز.