ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3159.

شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۳۵ ب.ظ

یه هفته ست که تو این خونه ایم

و هنوز پرده ی اتاق نصب نشده و من نمیتونم برم تو اتاق

هنوز برقها خرابه و لامپ نداریم

هنوز کاشی و سرامیک خونه کنده ست،

هنوز کابینتهامون رو هواست و ما منتظر اتمام سفر این بابا هستیم،

هنوز کلی از بساطمون تو خونه ی سابق باقی مونده

هنوز آب چک نداریم،

هنوز، هنوز، هنوز....

واااااای که من چقدر خسته ام..


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۱۶
لوسی می

نظرات  (۳)

۲۵ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۵۳ مامان محمدمهدی
ای بابا
حالا چه وقت سفر رفتن بوده
پاسخ:
همین دیگه! همین کلافه م کرد..
۲۶ مرداد ۹۵ ، ۰۲:۵۴ تنها دلشکسته

ای بابا :((((((((

خب خواهرجون میذاشتید کامل میشد میرفتید دیگه... شما که مشکل مسکن نداشتید...منظورم اینه که مستاجر نبودید و ریلکس در خانه پدرشوهر نشسته بودید والا...

پاسخ:
ای بابا... ای بابا!
البته خب ما میخواستیم قبل از بازگشت پدر و مادر مستر از اونجا بریم.
بعدم اسباب کشی نیمه کاره کلا رو اعصابم بود..
کم کم داشتم شاکی می شدم..
همون بهتر که رفتیم!
ماهم از اول مرداد بنایی داریم
خونه داره خیلی شیک میشه ولی....
وقتی فکر میکنم بعدش برای عمل مامان باید بریم مشهد.. 
وقتی می بینم همه میگن سخته عملش..
دلم پر غصه میشه 
مامان وایستاده خونه تکونی کنیم بعد بره عمل

میشه واسمون دعا کنی؟
واسه سلامتی همه ی مریضها 
واسه سلامتی مامان من؟

پاسخ:
عجب.. آره یه بار روانی رو ذهن آدم می مونه.. من برای مامان شما دعا میکنم.
شما مشهد که رفتی همه جوره توسلت به امام رضا باشه خودشون جوابتو میدن.
ان شالله که مامانت به سلامتی مرخص بشن.