ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3347.

يكشنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۵، ۰۳:۲۳ ب.ظ

نفسهام به شماره افتاده،

و قلب و مغزم دیگه کشش نداشت که اتفاقی که افتاده رو* پیگیری کنه.

چند دقیقه ای هست که صفحه رو بستم و هنووووز گریه میکنم..

خدای من..

هنوز وقتی یادم میاد که چطور گل پسرم رو نجات دادی،

با تک تک سلولهام شکرگزارت میشم

و یک خواهش ازت دارم

تو که پسرانم رو سالم تحویلم دادی که چشمم روشن شود و غمگین نباشم1

چی میشه بااااز منت بذاری و خودت هم تربیتشون رو برعهده بگیری2؟




+وای خدای من فقط خودت میدونی چقدر در مقابل تو احساس عجز و استیصال دارم و حجم سپاس از این همه منتی که بر من گذاشتی رو نمیتونم برآورده کنم

و چقدر تو کریمی که این همه سرکشیِ حقیری چون من رو به روم نمیاری و همیشه شنونده ی دعایم هستی...

*ماجرای تولد سختِ امیرعباسِ اینستاگرام که همین امروز دیدمش...

1. فَرَدَدناهُ إِلىٰ أُمِّهِ کَی تَقَرَّ عَینُها وَلا تَحزَنَ (ما موسی را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود و غمگین نباشد-13 قصص)

2. و اصطَعَنتُکَ لِنَفسی (خداوند خطاب به حضرت موسی_علیه السلام: من تو را برای خودم ساختم.-41 طه)

+لازم به گفتن نیست اما حتی اگر مجرد هستید این روزها برای نسلتون خییییییلی دعا کنید.



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۱۸
لوسی می

نظرات  (۴)

۱۸ مهر ۹۵ ، ۱۵:۴۳ مامان محمدمهدی
آخ گفتی
آمین آمین
پاسخ:
آمین آمین آمین.
سلام ببخشید منظوز از اتفاقی که افتاده و ستاره خورده چی هست؟
پاسخ:
تو کامنت بعد گفتید که در جریان هستید.
سلام. :)
یعنی در واقع فهمیدم اتفاق چی هست ولی ارتباطش با فرزند شما رو متوجه نشدم
پاسخ:
خب اگر اون ماجرا رو فهمیدین که ربطش به گل پسر من زایمان سختیه که من داشتم و کمبود اکسیژن هنگام تولدیه که برای گل پسر ایجاد شد.
و الحمدلله و المنة که گل پسر سالمه در حالی که هزار و یک اتفاق میتونست در پسِ این رخداد براش پیش بیاد که اتفاقی که برای امیرعباس افتاد فکر میکنم سخت ترین حالتش بوده.
خدا به خانواده ش صبر بده الهی.
خداروشکر واقعا که براتون مشکلی پیش نیومده.هر روز که میگذره واقعا خدای مهربون چقد بلاها رو از ما دور میکنه که هرچی شکر بشه بازم کمه.راستی من فکر میکردم این مشکل فقط برازایمان طبیعی به پیش میاد ولی ظاهرا اون طفل معصوم تو سزارین این اتفاق براش افتاده.درسته؟
پاسخ:
درسته کاملا هرچی شکر کنیم بازم کمه.
نه دیگه اون طفلی هم زایمان طبیعی بود که بعد دیده بودن نمیشه طبیعی به دنیا بیاد سزارین کردن.
اینکه معطلِ زایمان طبیعی موندن کار رو به اینجا رسونده بود.
راستشو بخوای من تا این مرحله هم پیش رفتم و دکترم میگفت دیگه باید بریم سزارین اوضاع خطرناکه :((