ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3383.

پنجشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۲۴ ب.ظ

من نمیدونم چرا وقتی که گوشی دست بچه هاست

یا گاهی که خودم حواسم نیست

از این همه شماره ای که تو کانتکت هام هست،

باید دستمون بخوره به شماره ی آقایون همکلاسی سابق

که کلی باهاشون تعارف دارم؟!



+واااای که مردم از خجالت وقتی که زنگ زد پرسید کاری داشتین با من؟! :|

این دومین باره که این شرمندگی رو تحمل میکنم! :((

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۰۶
لوسی می

نظرات  (۵)

۰۶ آبان ۹۵ ، ۲۳:۴۲ ریحانه سادات
خب قفل کن دفترچه تماست رو خوااهر :))
پاسخ:
:)
راستش تا به حال چنین نکردم! چرا به فکرم نرسید آخه؟!
۰۶ آبان ۹۵ ، ۲۳:۴۷ مامان محمدمهدی
اوه اوه:))
منم یه تجربه ای تو این مایه ها دارم
مدیر سابقمون تو کارشناسای یه اداره دیگه یه دوست صمیمی داشت.یروز به دوستم و همکارم  که تو مرخصی زایمان بود پیام دادم که فردا مدیر نیست و از شرش درامانیم و پاشو بیا سازمان که حال کنیم(منظور از حال کردن هم یعنی نهار خریدن و خوردن بود)
و فرستادم.چند ساعت بعد دیدم این پیام غیر از اینکه برای دوستم رفته بود برای همین دوست جناب مدیر که از قضا خیلی هم فضول تشریف داشتن رفته (نگو جناب پسر در حین بازی پیام رو فوروارد کرده بود برای ایشون،که اسمش اولین نفر کانتکتهام بود با توجه به فامیلیش)
هیچی دیگه مردم و زنده شدم چون مطمئن بودم همون احظه که پیام بهش رسیده مدیر رو در جریان گذاشته و کلی ...
پاسخ:
آخ آخ آخ! بعد چی شد کسی به روت نیوورد؟
منم یه بار چنین تجربه ای داشتم.
یکی از آقایون همکلاسی خواستگار دوستم بود و من رو دو طرف در جریان قرار داده بودن،یادم نیست که این دوستم گفت به این آقا چی بگو! یا قضیه چی بود که من میخواستم با این آقا تماس بگیرم یه چیزی بگم که یادم نیست چی بود.
بعد که چندبار زنگ زدم و دیدم خاموشه، شاکی شدم و برای دوستم نوشتم :"أه تو هم با این خواستگارات! ترکیده خاموشه!" آقا چشمت روز بد نبینه که فرستادمش برای همون آقا!
واااای هیچوقت اون حس رو فراموش نمیکنم. سر کلاس هم بودم! یهو دنیا دور سرم چرخید! :)))
یادش بخیر واقعا :)))
واااای چقدر حس بدیه ....
من اینجور مواقع تا چند روز همش اون اتفاق رو یادآوری میکنم و حرص میخورم
پاسخ:
آرههه از اولین باری که این اتفاق افتاد حدود سه سال گذشته اما من هنوز با یادآوریش حرص میخورم!
این دومی بهتر بود! شخص بهتری بود و گفت خودمم حدس زدم! ولی بازم کلی حرص خوردم!
ولی اولی وااااااقعا شرمنده شدم و باهاش تعارف داشتم هنوزم حس بدی دارم که یادم میاد! نگران بودم که فکر کنه خودم عمدی زنگ زدم :((
اومدم بگم منم از این تجربه ها دارم که دیدم ماشالا خودت و خواننده هات با تجربه ترین:دی

برای من یه بار اتفاق افتاد که اونم چون واکنش غیرارادیم شدید بود و البته دردونه هم حساسه، دیگه تکرار نشد شکرخدا
برم قفل بذارم رو لیستم که شرش دامنم رو نگیره:دی
پاسخ:
خب اون موقع که پسرک با یکی از تعارفی ترین ها تماس گرفته بود یک سالش بیشتر نبود هیچ واکنشی نمیشد نشون بدم!
آرهههه قفل گذاشتن از همه بهتره.
۰۹ آبان ۹۵ ، ۰۷:۵۸ مامان محمدمهدی
مگه رو کانتکتها میشه قفل گذاشت؟ من الان مشکلم با تلگرامه چون هردو تا فسقل تا دستشون میگیرن گوشی رو میرن سراغ تلگرام:)
من البته یه تجربه خفن هم با مستر داشتم. تصمیم داشت به برادرم بگه تا واسش کاری انجام بده و من نمیخواستم این کار انجام بشه  توسط برادرم.لذا یه پیام نوشتم برای برادرم که اگه فلانی بهت گفت این کارو انجام بدی ، انجام ندیا و بعد برای مستر ارسال کردم به جای برادرم
هیچی دیگه کلی خجالت کشیدم و ناراحت شد:)
پاسخ:
مثل اینکه میشه!
بین خودمون بمونه اما من هنوز فرصت نکردم برام سراغش!
فکر میکنم به گوشی ربط داره. داداش من که رو همه فایلهاش قفل گذاشته!
من تا به حال چنین گزینه ای ندیده بودم یا امکانات گوشیم دراون حد نیست و یا چون هیچوقت پیگیر نشدم!
حالا حتما چک میکنم!
:))
آره یادمه یه بار دیگه هم گفتی :))