ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3448.

جمعه, ۲۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۳۹ ب.ظ

از امروز

از همین حوالیِ غروب جمعه،

تصمیم گرفتم خودم رو راهی کربلا کنم.

من از امروز تا اربعین،

راهی کربلا خواهم بود..

میدونم که هیچکسی

تو این مسیر پر برکت

لحظه هاشو هدر نخواهد داد،

و نگاهش و زندگیش و هدفش و کارهاش

جز برای رضایت ارباب نخواهد بود..

من میام..

خودمو می رسونم.

و میدونم که

یه روز می بینمتون..




+گر چه دوریم به یاد تو سخن می‌گوییم

بُعد منزل نبود در سفر روحانی..

+هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله.

+بعدا نوشت: روضه ی اربعین.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۲۱
لوسی می

نظرات  (۱۶)

عالی بود :)
پاسخ:
لطف دارید. :)
دنیا همیشه دارد از کربلا نشانی
ای دل خدا کند تو بر عهد خود بمانی
دنیا فریب و رنگ است تا جا بمانی از او
اما تو میتوانی خود را شکسته بسته تا کربلا رسانی
ان شاءالله...
التماس دعا...
پاسخ:
چه شعر خوبی بود.. ممنونم ازت. ممنونم.
من بغض کردم با خوندنش...

منم میام رفیق...
منم اربعین کربلا خواهم بود........
پاسخ:
عزیزمممم ان شالله..
ممنونم ازت.
۲۲ آبان ۹۵ ، ۰۱:۳۵ تنها دلشکسته

آبجی ما را هم دعا کن...

خوش به حال دل و نیتت...

پاسخ:
عزیزممم محتاجیم به دعا.
أنا اعرف بنفسی خواهرم! :(
۲۲ آبان ۹۵ ، ۱۱:۱۳ فیشـ ـنویس
گفت یعنی میشه ما جز 313 نفر باشیم گفتش فعلا که جزء 20 میلیون نفر هم نبودیم...
پاسخ:
هعی! :(
مداحی حاج میثم مطیعی بود من که هرچقدر گوش میدم بازم کمه
مداحی "دنیا برای اهلش، ما و غم تو مولا" اینم لینک دانلودش حتما گوش کن
http://bayanbox.ir/info/380853143781980391/Gomnam-Haftegi930906-05
پاسخ:
متشکرم.
اتفاقا دیروز مداحیِ لبیک یا حسینش رو تازه گرفتم!
مثل اینکه چیزهای خوبی میخونه. رفتم تو کارش :)
میگم رفیق اصلا حواست هست که یه ساله یک عدد لوسی می ۲۸ ساله ای! نه ۲۷ ساله!!
تازه چند ماه دیگه هم میشه ۲۹ ساله :|

بعد من میشم ۲۷

وای
چرا دوست ندارم :(


پاسخ:
:|
وا! مگه میگه یه خانم حواسش به سن و سالش نباشه؟؟! :))
من شش روز دیگه تازه 28 ساله میشم.
شما چطوری حساب میکنی؟ من متولد 28 آبان 67 هستم. و امسال 28 ساله خواهم شد. در شش روز آینده.
تازه اگر متولد بهمن و اسفند بودم هنوز 27 سالم پا برجا بود! حالا 29 رو چطوری حساب کردی آیا؟؟!  :دی
۲۲ آبان ۹۵ ، ۱۶:۳۷ فیشـ ـنویس
گفت کربلا نمیری ؟
گفتم دلم را راهی میکنم 
گفت جسمت چی؟
گفتم جسمم در «کل ارض کربلا»ست ...

توی افق محو شد :)
پاسخ:
:)
ممنون.
95 منهای شصت و هفت 
میشه بیست و هشت 
تاریخ تولدت که برسه 
بیست و هشت سالت تموم میشه 
مگه اون دفعه برات توضیح ندادم 
برای چی دوباره اشتباه می کنی آخه؟
دو تا بچه داری شوهر هم داری لازم نداری کوچیکتر بمونی که هیچ  سنت هم هر کار کنی کمتر نمیشه 
ما که مجردیم با این قضیه کنار اومدیم 
پاسخ:
من جمعه 28 سالم میشه.و بعد از اون 28 ساله ام.نمیدونم کجاش اشتباههه! :\
عزیزم بچه که یه سال از تولدش میگذره یه سالش تموم شده. میگی یک ساله ست یا میگی دو ساله ست؟!
:))
من این قدر دقیق حساب نمی کنم. همین که وارد سال ۹۵ شدیم خودم رو ۲۶ ساله حساب کردم و صبر نکردم تا بشه ۲۷ مرداد :)
و برای شما هم اینجوری حساب کردم دیگه
گفتم سال ۹۵، ۲۸ ساله شدی.
چند ماه دیگه در سال ۹۶، ۲۹ ساله میشی !! 
پیرت کردم رفت :)
پاسخ:
چه مناعت طبعی داری و دست و دلبازی! :)))
یعنی برای گل دخترت هم همینطور حساب میکنی؟ سر سال یه سال به سنش اضافه میکنی؟!
نههههه من هنووووووز 27 ساله مه. تا جمعه! گفته باشم! :دی
میگم یه ساله است یعنی یک سال از عمرش گذشته یعنی یک سالش تموم شده 
شما هم جمعه که بیاد ان شاءالله 28 سالت تموم میشه یعنی شنبه اولین روز 29 سالگیت هست 
دخمل من سی و یکم تموم شد و چون همسن خواهرمی و اون سه سال ازم کوچیکتره من همیشه خوب میدونم سن تو رو 
خخخ
27 آبانی بانمک
پاسخ:
بله شنبه اولین روز بیست و نهمین سال زندگی من خواهد بود. و من 28 ساله میشم.
یعنی اگر کسی بپرسه چند سالته میگم 28 سال.
درست مثل اون بچه ای که بعد از یک سال یه ساله میشه. و هرکس بپرسه چندسالشه میگن یه سالشه. در حالی که اولین روز از دومین سال زندگیشه.
اما نمیگن دو ساله ست!
منم بیست و هشت ساله ام!
اوکی؟
خب سن خواهرت رو هم اشتباه حساب میکنی دیگه! بنده خدا همیشه یه سال پیرتره! :دی
راست میگیا!
جالبه، برای بچه ها چه قدر دقیق حساب می کنیم،
یک سال و دو ماه و بیست چهار روز!!

پیشاپیش تولدت مبارک :)
پاسخ:
قربونت. البته خب دلیلش معلومه چون تفاوت سن اونها در تفاوت شخصیت و بروزاتشون کاملا مشهوده.
اما برای ما دیگه 25 و 28 و 29 و حتی سی و اندی ساله فرق خاصی نمیکنه.
چه جالب گل پسر من یک سال و دو ماه و پونزده روزشه :)
ممنونم عزیزم.
۲۳ آبان ۹۵ ، ۰۸:۳۷ مامان محمدمهدی
خدا ازت قبول کنه
آره منم میگم بیست و هشت ساله هستی 
مثل هم میگیم پس 
سن خواهرم رو هم همینطوری حساب می کنم و اشتباه هم نمی کنم 
البته داری این روزای آخر رو به خودت ارفاق می کنی 
من ماه های آخر رو دیگه نمی گم بیست و هفت ساله ام مثلا چون مثلا ده ماهه که تو بیست و هشت هستم و مسخره است بگم بیست و هفت 
گرفتی منظورمو؟

تبریک تولد بهم نگفتی منم نمیگم 
خخ
پاسخ:
خب دیگه پس داریم یه حرف میزنیم.
مگه 27 آبان نبودی؟! :|
ببینم منظورت از پست یعنی کارها تو به نیت نظارت آقا انجام میدی؟ یا میخوای نمازی زیارتی چیزی روزانه انجام بدی؟ یا 
یا چی؟
پاسخ:
اره یکیش اینه، یکی دیگه ش اینکه کارهایی میکنم که اگر در مسیر پیاده روی بودم میکردم.
مثلا با بچه ها مهربون تر می شدم قطعا!
زبان به نیش و کنایه و غر زدن باز نمیکردم قطعاتر!
سختی ها رو راحت تر می پذیرفتم در مسیرم.
یا ذکر بیشتر میگفتم.
یا توسل و استغفارهای بیشتری میکردم.
یا همیشه با وضو می بودم،
یا قرآن میخوندم.
خب اینها کارهاییه که الان بیشتر انجامشون میدم به این نیت.
هیچ کدوم این کارها رو تو اون روزای اربعینی که رفتم نکردم ...    :(
پاسخ:
ان شالله دفعه ی بعد. :)
هرچند که خب اینها که ملاک نیست.