ماجراهای من و خودم!

پاسخ:
خیلی هم نگران نباش.
گاهی فکر میکنم با همه ی اینها، ما اکثرمون مدلی بزرگ شدیم و واقعا خیلی اوضاعمون و اوضاع اعتماد به نفسمون فاجعه بار نیست یا اگر هست ناشی از اینها نیست.
برای من که اینطوره.

پاسخ:
بعید نیست.
آره واقعا.

پاسخ:
:))))
باید صریح باشیم. مثلا بگیم اتاقت شلوغ شده. لطفا اسباب بازیهاتو جمع کن! لازم نیست سرزنش کنیم.
شما از الان تمرین کن با بقیه. که لحن سرزنشگر رو اگر داری حذف کنی.

پاسخ:
:(
 استفاده از اینها خیلی عادیه و به قول شمیم عشق به خاطر رفتاریه که با خود ما شده.
مثلا من وقتی به پسرک میگم ببین اینطوری کردی خراب شد! یا اتاق شلوغ شد، کلی مهربونم برای خودم!
و حس میکنم با مهربونی گفتم! اما وقتی دقیق میشم می بینم تهِ این جملاتم انتقال حس گناه بوده و جان گری میگه برداشت بچه ها اینه که تو بد هستی و بد کردی که اینطوری شده. تقریبا همه ی این مدل جملات رو بدون غرض میگیم اما وقتی دقیق میشیم می بینیم قصد مطلوب و مفهوم مطلوبی پشتش نیست.
جان گری میگه صریح باشید. بگید اتاقت شلوغ شده اسباب بازی هاتو جمع کن لطفا. همین! لازم نیست سرزنش کنید!
خب متاسفانه اجراش ساده نیست.

پاسخ:
آره درسته.
جالبه که استفاده ش خیلی عادیه.
مثلا من وقتی به پسرک میگم نگاه کن اتاقت چقدر شلوغه! کلی مهربونم برای خودم!
و حس میکنم با مهربونی گفتم! اما وقتی دقیق میشم می بینم تهِ این جملاتم انتقال حس گناه بوده و قصد اصلیم این بوده که پسرک بفهمه خیلی بد شده که اتاقش شلوغه!
تقریبا همه ی این مدل جملات رو بدون غرض میگیم اما وقتی دقیق میشیم می بینیم قصد مطلوب و مفهوم مطلوبی پشتش نیست.