ماجراهای من و خودم!

پاسخ:
به شرط اینکه برای جمعه ها هم پول بخوان! پنجاه و پنج تا جمعه ست! ده روز هم تعطیلات عید حساب کنید!
برای سایر روزهای تعطیلی هم که دارن روزی یک تومن رو میگیرن!


+در تکمله فرمودند که برای کارگردانی که تلویزیون مایل به کار با ایشون باشه و سریالهاش پرطرفدار باشه،
این مبلغ حدود پنجاه درصد زیاد میشه و چیزی تو مایه های 450 میلیونه!
منت گذاشته و حداقلش رو فرموده بودن!

پاسخ:
به نکته ی خوبی اشاره کردی! :)

پاسخ:
والا به خدا!
موندم این اختلاف و تضاد طبقاتی از کجا اومد واقعا!
دردم اونه که میگه برای کسی که تو کارش "متخصصه" درد من این کلمه ی "متخصص"شه!

پاسخ:
نه خدایی پولی نیست برای کسی که "متخصص"ه!

پاسخ:
:))
چه جالب بود نشنیده بودمش. :)
والا به خدا!
سیصد میلیون یعنی ماهی 25 میلیون تومن! وای خدایا! بعد وام ازدواج چقدره دقیقا؟ پنج میلیون؟! :|

پاسخ:
به نظرم مسئله لیبرالیسم نیست که باعث تضاد طبقاتی میشه،
این کامنتتون چنان منو به پهن کردن سفره ی دل وادار کرد که رفتم برای رامبد جوان کامنت گذاشتم!
و کامنتم به علت طولانی بودن ارسال نشد و متاسفانه کپی هم نداشتم ازش که دوباره پیست کنم :(

پاسخ:
نسبت به این جمله ای که فرموده بودند شوریدم!

پاسخ:
این یه نکته شه،
یه نکته ش هم اینه که فقط فیلم سازها و فوتبالیست ها تو این مملکت متخصصن!
حتی اساتید دانشگاه هم متخصص حساب نمیشن دیگه!

+بله دقیقا مشکل از نوع نظام دولتیه. و اشاره ی به جایی که دینا. م عزیز کرد. عدم وجود سیستم ارزش گذاری اقتصادی!

پاسخ:
واقعا؟؟
عجب جالب. :)
سلام خوش اومدین.

پاسخ:
هرکس هرقدر درآمد داره همونطور خرج میکنه. حدس زدم که درآمد رامبد جوان از این بیشتره و براش قابل تصور نبود با 300 میلیون چطوری میشه مثل او، زندگی کرد که اینطور گفت که خب زیاد هم نیست آنچنان!
یه دوستی داشتم که داشت به درآمد زیادبگیران حق میداد، میگفت باید ببینی اون طرف چقدر هم زندگیش خرج داره!
در حالی که خرج آدم رو دخل آدم تعیین میکنه.
بقیه ی مردم چطور زندگی میکنن؟
من خیلی ها رو میشناسم که ماهی ده و دوازده میلیون درآمد دارن اما خونه ندارن، و میگن ما خونه نداریم و  مثل بقیه ایم و از این صحبتا! یا فقط یه خونه داریم دیگه مثل همه ی بقیه! درحالی که مدل خرج کردنشون باعث میشه به خونه هایی که آدمهایی با حقوق دو میلیون میرن و میخرن راضی نباشن. درسته؟ به نظرم دخله که به آدم یاد میده چطور باید خرج کرد و زیست و برای آدمها الگوی مصرف تعیین میکنه! وگرنه گر نبود خنگ مطلا لگام، زد بتوان بر قدم خویش گام خواهر جان! و این قدمِ خویش، برای همه یکی است!


+واژگان: خنگ مطلا لگام یعنی اسبی که لگام و افسارش از طلا باشد. :)

پاسخ:
:))
متشکر از روشنگری شما :))

پاسخ:
:)

پاسخ:
درسته.موافقم باهاتون بالاخره فیلم سازان نقش مهمی در ایجاد و اصلاح فرهنگ میتونن داشته باشن.
من نمیخوام بین همه ی مشاغل مقایسه انجام بدم، اما اگر قراره یه نهاد ثابت مثل دولت، درآمد یه سری آدم رومشخص کنه،
همون طور که شما میگید باید این ارزش گذاری اقتصادی رو برای مشاغلی که به خودش مربوط هستند انجام بده لااقل!
من خاطرم هست یکبار صدا و سیما به شدت زوم کرده بود روی بازیکن رئال مادرید(گرت بیل) که فلان قدر حقوق و مبلغ دریافتیش از رئال هست،در شرایطی که فقر در اسپانیا بیداد میکند و از این حرفها! :|
زورِ این حرف اونجاییه که رئال مادرید یک باشگاه خصوصیه! حق داره هرطور دوست داره خرج و سرمایه گذاری کنه. (کاری به مسئولیت های اجتماعیِ ثروتمندان ندارم.) و این مقایسه میشه با فوتبال ما که شاید فوتبالیستهای ما {که میدونید دقیقا با کیفیت اونها بازی میکنند(!)}، یک دهمِ اونها هم درآمد نداشته باشند! اما مسئله اینه که این فوتبالیستِ ایرانی داره از همون نهادی دستمزد میگیره که منِ کارمند، من سردار و منِ استاد دانشگاه داریم دستمزد میگیریم!
نمیدونم چرا اینها رو گفتم! شاید بیربط بود. با صحبتتون موافقم.

پاسخ:
:|

پاسخ:
هعی! چی بگم جانم؟

پاسخ:
ما با شرایط الان کپ کردیم دیگه!
دقیقا مشکل همینه! هزینه ی بیت المال.