ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3780.

شنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۵۲ ق.ظ

پسرک رفت که به گل پسر آب بده،

لیوان از دستشون افتاد و شکست!

بدو بدو رفتم که جارو کنم،

گل پسر کوتاه نمیومد و هی دنبالم میومد.

پسرک میگه: گل پسر! گل پسر بیا اینجا!

بیا برات کتاب بخونم.

بعد رفت یه کتاب آورد

عکسهاشو به گل پسر نشون میده

و درست مثل من:

این چیه؟  ... آآآآآفرین!

این چه کار کرده؟؟! ..... نههه! اینطوری کرده! منو ببین!

اینو ببین! ... وااای چه خوشگله!



+یعنی کم مونده بود برای این مدل همکاری پسرک

(و تلاشش برای پرت کردن حواس گل پسر)غش کنم واقعا!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۰۷
لوسی می

نظرات  (۱۲)

بچه بزرگترها خدایی زود بزرگ و عاقل میشن 
تو رو خاک هر کی دوسش داری نذار بچگی کردن یادش بره باشه؟ مسئول کوچیکه نکنش تا هفت سالگی نکنش گناه داره 

پاسخ:
آره دیگه مجبورن انگار!
کاش دقیقا منظورت رو از این جمله که نذار بچگی کردن یادش بره بگی!
والا من هیچوقت هیچ مسئولیتی از کوچیکه رو به بزرگه نمیدم!
اگرم گاهی آب دادن رو ازش میخوام به خاطر ایجاد محبت و مسئولیت بینشونه!
وگرنه من هیچوقت چیزی ازش طلب نمیکنم.
۰۷ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۵۷ پرستو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
از بچه هات می نویسی یه حس خاصی میشه کلامت :)
پاسخ:
:)
مادرانه میشه :دی
۰۷ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۰۸ بنت شهرآشوب
عزززیییززم
الهب خدا حفظشون کنه
پاسخ:
ممنون گلم.
چه پسرکِ داداش‌بزرگه‌گونه‌ای! :))

پاسخ:
آرههه به طرز عجیبی این بروز رو امروز داشت :))
۰۷ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۳۰ بلاگر آرام
خودشم کلی کیف کرده:) حس داداش بزرگه بهش دس داده
پاسخ:
آره بعضی وقتها عجیب میره تو این حس و حال! :))
فک کنم من منظور خانم اشک رو میفهمم!!
داداشم دو سال از من کوچیکتره... و من همیشه احساس بزرگ بودن داشتم... بچگی نکردم... شیطونی نکردم!!

ولی بازم میگم... ای جونم پسرک! ^__^
پاسخ:
آره خب به صورت طبیعی بچه های بزرگتر مسئولیت پذیرتر میشن. این به صورت طبیعی اتفاق میفته نه اجباری.
یعنی خدایی بچه های اول در یه سنینی یه کارایی میکنن و از پسش برمیان که بچه های رده های بعد دیگه تو اون سنین اون کارها رو بلد نیستن!
مرسی گلم :)
۰۷ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۵۴ منِ ناشناس
:)
پسرک دیگه واسه خودش کردی شده.
پاسخ:
کردی شده یا مردی :)
مرسی عزیزم
بعضی موقه ها یه چیزایی از بچه ها میبینی ... تعجب برانگیز و شیرین :))
پاسخ:
واقعا :)
۰۸ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۳۷ مامان محمدمهدی
خیلی خوب بود کارش:)))
بعدش سرت منت نزاشت که مامان دیدی من چطوری داداشی رو آروم کردم و...؟:)
پاسخ:
:))
آرههه من واقعا تعجب بنمودم!
نه بعدش من کلی ازش تمجید و تعریف کردم دیگه نوبت به خودش نرسید. :)
ما نیییییییییییییییییییز:*
پاسخ:
عزیزم ممنون از لطفت. :*
عزیزم (:
خداحفظشون کنه (:
پاسخ:
قربونت عزیزم.:*
والا من خودم خیلی مسئولیت پذیر نشدم اتفاقا:/ ولی اون کلمه ی تو بزرگتری تو باید بفهمی تو باید فلان در سرم وجود داره :( و اینکه خودم خود به خود بود یا از رفتار مادرم فکر می کردم حالا چقدر بزرگم:/ شایدهم توهماتمه و مادرم هیچ رفتاری در این زمینه انجام نداده
ولی هم خودت و هم گندم بانو منظورم رو خوب فهمیدید :) 
پاسخ:
اره فهمیدم. :)