ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

بحث بیهوده

شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۶، ۰۱:۵۴ ق.ظ

بادیگارد همین الان تموم شد،

تو فیلم یه مونولوگ هست که میگه:

به کسی که شغلش رو بازیچه ی زنش کنه دختر نمیدم!

بهت میگم:

شما هم شغلت رو بازیچه ی زنت نکردی!

میخندی!

حرصم میگیره از احساس موفقیتت!

از احساس ناجوانمردانه ی تایید شدنت با یک دیالوگ.

بعد در مورد نمایندگی مجلس صحبت میکنیم،

میگم هرکسی که میتونه تو این دوره زمونه باید یه گوشه ی این مملکت رو بگیره،

میگم حتی اگر آدم پیر بشه به پای این کار، باید بشه اما نذاره این مملکت اینطور به فنا بره،

میگی خب تو چرا تو شغل من چنین دیدی نداری؟

به من کمک کن که یه گوشه ی این مملکت رو بگیرم بلندش کنم.

بحث بالا میگیره!

بحث احساس عقب موندگی من،

همینی که هست های تو،

آرزوهای من،

تلاشت رو بکن های تو،

دلتنگی های من، گلایه های من از تنهایی هام،

همینی که هستهای تو.

کسانی مثل تو هستندهای تو،

حرفهات آروم کننده نیست،

به من میگی: تو دوست داری بعد از سی سال یه کارمند معمولی باشم اما بیشتر پیش شما؟

چیزی نمیگم،

فقط میدونم از حرفهای هردومون بوی خودخواهی به مشامم میرسه،

درست یا غلط در همین لحظه و در نتیجه ی این بحث،

تو یه آدم خودخواهی که موفقیت خودت و رسیدن به آرزوهای خودت برات بزرگترین هدف زندگیه،

حتی به قیمت کنار گذاشتن خانواده ت.

و من یک آدم خودخواهم که آرامش خودم و لذتهای خودم برام بزرگترین هدف زندگیه،

حتی به قیمت کنار گذاشتنِ آرمانهام و مملکتم.

اما کاش همون اول بهم میگفتی آدم هرچیز این دنیا رو فدای زن و بچه ش کنه ارزش داره!

لازم نبود این کار رو بکنی! فقط میگفتی...

کاش قدری احساس میکردم قدرشناس تنها بودنهامی.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۱۲
لوسی می