ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3979.

يكشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۳۸ ب.ظ

امروز خیلی بی برنامه و یهویی،

رفتیم خونه ی همسایه،

و من از همسایه مون قالیبافی یاد گرفتم.



+خیلی خوشحالم حس خوبی دارم :)

مستر میگه اگر دکترا قبول بشی به عنوان هدیه برات لوازمشو میخرم!

فک کن! :|

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۰۷
لوسی می

نظرات  (۷)

۰۷ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۵۲ مامان محمدمهدی
خب بخرن که چی بشه؟
نکنه میخوای قالیبافی کنی اونم با درسای دکتری؟!😂
پاسخ:
خخخخ! آره دیگه نکته ش همینه!
که من قبول بشم بعد برام بخره که من نتونم انجامش بدم یا اصلا بهش بگم بی خیال نمیخواد بخری وقت نمیکنم ببافم! :)))

ولی من حتما یه تابلو فرش برای خودم می بافم! یکی که کار خودم باشه. :)
اتفاقا من بلدم قالیبافی چون مامانم میبافت دوتا فرش دستباف مامان بافم دارم لوسی حوصله داری طرح قالی خیلی سخته بیخیال به درست ادامه بده
خوش به حالت که درستو خوندی ومن همچنان درحسرتشم‏!‏
راستی کدوم شهر مشهد قالی دو روش معروفه قالی هاش خیلی خوشگله
پاسخ:
عجب چقدر خوب که آدم فرش مامان باف داشته باشه :)
آره میدونم سخته اما یکی خوبه دیگه. یکی رو امتحان کنم :)
جمله ی آخرتو نفهمیدم اصلا!
۰۸ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۳۷ شبنم بیقرار
فرش خیلی خوبه! توی قالی بافا این باور هست که هر دار قالی که زده میشه برای بافنده ش یه چیزی داره. ینی به قولی اومد داره.
من خودم وقتی دار قالی اولین باز زدم هنوز به رج هفتم هشتم نرسیده بود ازدواج کردم! :)))
البته بعدش دیگه نتونستم اون فرشو ببافم و دادمش به کس دیگه که کلا بعدشم نتونستم فرش ببافم! خخخخخخخخخ
فرشه شهید شد در راه شوهر دادن من!خخخخخخخخخخخخ
پاسخ:
عجب! چه فرش بابرکتی بوده اون :))
شهید راه سعادت :))
:)
برو بزن رو شونه مستر و با لحن فیلمای وسترن بگو "دمت گرم مرررررد" ! :))))
پاسخ:
:)))
۰۸ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۳۰ مردی بنام شقایق ...
سلام

اولا شما فقط گره زدن یاد گرفتید نه قالیبافی (تجربه دارم که میگما :)) )
ثانیا قالی زدن برای قبول نشدن دکترا بهتره ها تا قبول شدن ^_^

ولی خب ان شاالله قبول بشید هر چند بنده هم مثه همه آدمای باکلاس تحسیل کرده معتغدم دکترا تو ایران فایده ندارههههه ^_^
پاسخ:
سلام. آره دیگه. نقشه خونی و گره زدن!
دقیقا همینطوره.
ان شالله.
تا فایده ش رو چی بدونیم!
به عناون یه سوال شاید یه نقطه اغاز برای ی فکر کردن طولانی اینو بگوم:
ایا ما تونستیم تمام چیزایی که یاد گرفتیم توی کارشناسی و کارشناسی ارشد رو توی زندگی و جامعه و صنعت و ... پیاده بکنیم؟ایا واقعا اینقدر محتوا و علم کم اوردیم که حتما باید بریم سراغ دکترا؟
پاسخ:
منظورتون اینه که از خودمون بپرسیم چرا دکترا بخوانیم؟
جواب من اینه که : برای شغلی که مدنظرمه، "مدرک" دکترا تعیین کننده ست. راستش کمبود محتوا ندارم که بخوام به خاطرش دکترا بخونم.
من با همین ارشدم میتونم به خیلی کارها برسم با همین اطلاعات ارشدم، اما متاسفانه مدرک دکترا تعیین کننده ی خیلی چیزهاست برای من لااقل. و برام به لحاظ پیشبرد اهداف شغلیم اساسی ارزش افزوده ایجاد میکنه.
اتفاقا ما یکی از آشناهامون 45 سالشه، کار ثابت و خوبی داره و داره برای دکترا میخونه بی هدف! به نظر من برای مدرک گرایی خودش و نه حتی شغلش. من همیشه بهش میگم دکترایی که میخوای بگیری جز لطمه زدن به نظام دانشگاهی کشور هیچ فایده ای نداره.
اینو گفتم که بدونید شخصا به هیچوجه مدرک گرا نیستم.
اما برای من اینطور نیست من کارراهه ی شغلیم با کسب مدرک دکترا رو سراشیبی میفته.


+بعدا نوشت:
برادر خوب من! چرا خصوصی می نویسید وقتی اینقدر خوب حرف میزنید؟!
فقط یک توضیحی بدم، کرسی دانشگاه درسته که برای من یک رویاست(:دی) اما واقعا روش اصراری ندارم به همون عللی که شما گفتید.
قصد من فقط کمک به صنعت و جامعه ست! شاید با دکترا بتونم راحت تر شرکتها،سازمانها،نهادها و موسسات رو برای دریافت یاری مجاب کنم! وگرنه همیشه باید ذیل کسی کار کنم، و همیشه باید طبق نظرات کسی مطلب بنویسم و پیشنهاد بدم، چرا؟ چون اوست که "دکتر" است!
این ارزش افزوده ای که عرض کردم این قسمتشه.
دعا کنید که این خدمتی که آرزوی همه ی سالهای دانشجوییمه براورده بشه.

+با قسمت گول خوردن همه مون توسط دولت به جای مطالبه ی شغل،کاملا موافق بودم، همون اتفاقی که برای اون آشنای ما افتاده که اساسی گول خورده! :|
شنیدم یکی از،شهرهای مشهد قالیچه ی ابریشم دو رو میبافه میدونی کجاس؟‌کدوم شهر؟
پاسخ:
آخه این شهرهای مشهد که میگی من نمیدونم چیه! مشهد خودش یک شهره!
نه اصلا نشنیدم کلا.