ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

3981.

سه شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۵۲ ق.ظ

وااااای که از دست اینا!

بعد کلی اجازه گرفتن و شرمندگی جلوی در و همسایه،

گوسفند رو بردن تو کوچه کشتن که هیچ!

بعدم آویزونش کردن به درخت توت دم در!

که بشورنش!

:|



+به مامان مستر میگم کاش تو پارکینگ میکشتین،

میگه جا نبود آویزون کنیم!

میگم خب میخواستین تو کوچه بکشین می بردین پیش خونه ی خودتون دیگه! :|

میگه نگران نباش یه عالمه آب ریختیم تو جوی آب که خون ها بره،

میگم خب اون شیر آب که مال ما نیست!

من به همسایه گفتم در حدی که آب برو توی چاه آب استفاده میکنیم نه اینکه انقدر آب بریزیم که کل جوی آب رو بشوره! :|

اصلا الان من موندم این آرایشگاه پایین بیاد بیرون و ببینه و ازمون شکایت کنه چه کار کنیم!

آبرومون جلوی در و همسایه رفت!

:|

خیــــــلی شاکی ام!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۰۹
لوسی می

نظرات  (۱۱)

۰۹ خرداد ۹۶ ، ۱۱:۵۸ شبنم بیقرار
یه سوال :
اگه مستر بیاد از کار اونا شاکی میشه یا از کار تو؟
میدونی منظورم چیه؟ اگه مستر باهات موافقه. یه خشم شب بیا کار تمومه! :))
گیر کردی توی دستای قوم شوهر!خخخخخخخ
حالا طفلکیا میخوان مثلا خوبی کنن ها!
پاسخ:
مگه من چه کار کردم که بخواد از من شاکی بشه؟!
مشکل من اینه که کشتن حیوانات در کوچه و خیابون ممنوعه! و قابل شکایت و حالا کسی هم شکایت نکنه خیلی بده که آدم از قوانین شهری تخطی کنه دیگه!
من دیروز که میرفتم از همسایه ها اجازه بگیرم گفتم چون بیرون کشتن ممنوعه و باعث آلودگیه و اینجا هم چاه داره و از این حرفها اگر اجازه بدین تو پارکینگ بکشیم! :|
فک کن! حالا رفتیم زیر درخت توت گوسفند کشون بعدم به درخت آویزون کردیمش! :|

+آره واقعا! طفلیها میخوان خوبی کنن اما این یک مدل دوستی خاله خرسه است!
بی توجهیشون به این موضوعات بیشتر منو آزار میده تا اتفاقی که افتاده!
اینکه در مقابل گله ی من یه جوری برخورد میکنن انگار اصلا مهم نبوده و تو چقدر بیخودی گیر میدی! اینش بده!
۰۹ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۰۵ دچـــــ ــــــار
زنگ بزن به مستر :)
پاسخ:
چه فایده داره؟ کار از کار گذشته دیگه.
لوسی فقط میتونم بگم خدا صبرت بده از دست این خانواده ی شوهر...باید به مستر میگفتی بهشون بگه تا خودم نیومدم اینکارو نکنید
حالا یه بار پدرشوهرم واسه ما گوسفند سر برید از گوشتش واسه خودشون کباب کرده بودن بعد به شوهرم گفتن از من ترسیدن‏!‏
پاسخ:
ههه! این یکی از ساده ترین اتفاقات بین ماست! خخخخ!
خب نمیشد چون باید برای مراسم افطار می کشتن و جمعه رستوران رزرو کردن برای افطاری.
باید امروز گوشت رو تحویل رستوران میدادن.
:))
هههه! والا ما هم یه بار برامون تو عروسی گوسفند کشتن چیزی به ما نرسید اصلا!
همه شو تقسیم کردن بین ملت! :| انگار نه انگار برای ما بوده! اتفاقا من اعتراض هم کردم که ای بابا این که مال ماست! خخخخ! اما گفتن نه! ما خودمون خریدیم که جلوی پاتون بکشیم در نتیجه مال خودمونه! کار خودشونو کردن!
:))
۰۹ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۱۳ شبنم بیقرار
منم با خانواده شوهرم و حتی بعضی اوقات خانواده خودم همچین مشکلی دارم. البته الان دیگه بعد از این همه سال و یکی دوبار خشم سیاه من طفلکیا کلی ازمون میترسن! :))

میدونی برای چی میگم مستر باهات موافقه یا نه؟ چون بعضی وقتا مردا یکم به خانواده هاشون وابسته ن .خیلی نمیشه برای این دست چیزا باهاشون برخورد کرد. باید زمان بگذره و خود مرد به این نتیجه برسه که باید برخورد داشته باشه. ولی بازم کار از کارنگذشته چون بعدها هم ممکنه همچین اتفاقایی بیفته. یه روز دوروز که نیست.

میگم که گیر کردی زیر دست قوم شوهر!خخخخخخخخخ عیب نداره. از فضا لذت ببر بعدش همه چیز رو بندازه گردن اونا موقعهی که مستر اومد. اینم روش خوبیه!خخخخخخخخخخخخ
پاسخ:
مستر با من موافقه اما برخوردی نمیکنه! ههه!
ینی میدونم بشنوه شاکی میشه اما همینجا شاکی میشه اونا رو ببینه انگار چیزی نشده!
البته الان تو این موضوع برخورد هم فایده ای نداره چون تموم شد دیگه.
:))
۰۹ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۱۹ دچـــــ ــــــار
شما بیخودی گیر ندادین قوانین شهری از نظر اونا بیخودین شاید :))
پاسخ:
احتمالا همینه!
۰۹ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۴۸ بنتُ الهدی
وای خدا از اون اتفاقات حرص درار که دست خود آدمم نیست :(
مادرشوهر من میخواست ناهار تولد همسرم رو بدون حضور من برگزار کنه :| من کلاس داشتم اون ساعت و خیلی عادی گفت خب اشکال نداره برای جشن که هستی :/ خداروشکر جور نشد و برنامه عوض شد ! بماند که من با کلیت برنامه و تولد گرفتن از طرف اون ها مخالف بودم!
پاسخ:
:))
خب ستمه که آدم برای ناهار تولد همسرش نباشه و نوعی نامردی حساب میشه! خدا رو شکر که به هم خورد اصلا!
 اما سخت نگیر اینکه اونها  تولد بگیرن هم خیلی بد نیست.
برام جالب بود 
گوسفندای شهر ما کلا تو کوچه کشته میشن نه تو پارکینگ! چون جلوی حاجی و کربلایی و اینان 
البته که گوسفند کشی برا مهمونی رو ندیدم و نمی دونم چی باید بگم 
نگرش متفاوته همین قصد آزار و خاله خرسه بازی نیست 
بعد دست و پای گوسفند رو کی گرفت دقیقا؟
پاسخ:
آره منم زیاد دیدم اما این کار درست نیست اصلا.
بیشتر به لحاظ بهداشتی.
قصاب آورده بودن و منم نرفتم پایین اصلا.
نه به خاطر این موضوع البته.
به این خاطر که بچه ها بالا تنها بودن نمیشد برم ونمیخواستم بچه ها هم ببینن!
اما خب بهتر شد که نرفتم با اون وضعیت! :دی

+میدونم قصدشون آزار نبوده بنده های خدا! اما کاری که اشتباهه اشتباهه!
خودشون هم میدونن اشتباهه!
علاوه براین وقتی گفتن تو پارکینگ شما میکشیم دیدن که من چقدر سعی کردم منصرفشون کنم چون اینجا یک آپارتمانه!
بعد با تمام این دانستنها تصمیمشون رو یهو عوض کردن!
خدایی دیدن لاشه ی گوسفند آویزان به درخت توت صحنه ی بینظیری بود! :|
۰۹ خرداد ۹۶ ، ۱۳:۰۳ دچـــــ ــــــار
منم دقیقا مث مستره رفتارم در این موارد! نمیدونم چرا زنها هیچوقت راضی نمیشن! :))
پاسخ:
برای اینکه کافی نیست!
البته در این مواردی که موضوع دیگه تموم شده و گذشته، من اصراری ندارم که مستر بره چیزی بگه و یا حتی اشاره ای بکنه!
خب حالا بره به مامان و باباش هم بگه فایده ای نداره جز اینکه احتمالا اونها هم دلخور بشن!
قرار نیست هی بیان جلوی خونه ی ما گوسفند بکشن که بخوایم از رخداد مجددش پیشگیری کنیم! :|
ولی خب وقتی یه رفتارممکنه بارها تکرار بشه بهتره یه صحبتی در موردش بکنید.
پس شاید قصابه پیشنهاد کوچه رو داده اصلا دختر 
اونام دیدن تو موافق پارکینگ نیستی موافقت کردن با کوچه خخخخخخ
دقیقا منظورت از رستوران رزرو کردند چی بود؟ کی رزرو کرده؟ پدرشوهرت؟
پاسخ:
آره شاید. در هر حال کار بدی بود.
پدرشوهرم رستوران رزرو کرده که این گوسفندهای امروز که عقیقه بودند رو ببره بهشون بده تا برای جمعه ملت رو افطاری مهمون کنه.
دم پدر شوهرت گرم بابا 
کدوم رستوران؟ منم بیام! 😂😂😂
پاسخ:
آره دمشون گرم!
البته منو که عقیقه نکردن! نوه شونه! :|
خخخخ!
تشریف بیارید در خدمتیم.
هرچند من میزبان نیستم خواهر!
۰۹ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۱۵ مامان محمدمهدی
ای بابا
ناراحت شدم ازین وضعیت:(
ولی عیب نداره خودتو ناراحت نکن دو روز دیگه هیچ کس یادش نمیمونه فقط اینبار سهم شارژتونو بیشتر بدید
پاسخ:
حالا تبعاتش بعدا معلوم میشه.
من کلا با عقیقه ی شبهه ناک مشکل دارم! :|
چیزی که شاکیم میکنه رفتار مامان مستر از اینه که چرا بیخودی شلوغش میکنی! :|
نهایتش بگو اون واحدی که شیر آب مال اونهاست قبض آب این ماهشونو بدن ما پرداخت کنیم! :|