ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

4021.

جمعه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۴۱ ب.ظ

چیزی که امام حسن مجتبی علیه‌السّلام را شکست داد،

نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود.

مردم، تحلیل سیاسی نداشتند.

چیزی که فتنه خوارج را به‌وجود آورد

و امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را آن‌طور زیر فشار قرار داد

و قدرتمندترین آدم تاریخ را آن‌گونه مظلوم کرد،

نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود

واِلّا همه مردم که بی دین نبودند.

تحلیل سیاسی نداشتند...




+احساس کردم این به جا ترین روضه به مناسبت امروزه،

برای شهادت بزرگ مردی که مقابل دین داران زمانش میگفت:

دلم از دست شما پر خون است، و سینه ام مالامال خشم،

شما مردم پست که پیاپی جرعه ی اندوه به کامم میریزید،

کاش شما را ندیده بودم و نمی شناختم...(خطبه ی 69)

آقاجان خودتان بگویید، چه کار کنیم با آن "بالحجةِ"ی آخر مراسم؟

چه طور می تونم این عبارت رو بر زبان بیارم و باهاش کنار بیام؟

این عبارت برای من، بیش از آنکه یک درخواست باشه،

یک سیلی است...

+صلی الله علیک یا أبانا، یا امیرالمومنین، یا علی بن ابی طالب و رحمة الله و برکاته.

+آجرک الله یا صاحب الزمان. یا امامنا، یا سیدنا،آجرک الله و صلی الله علیک، عجل الله فی فرجک و رحمة الله و برکاته..

+بیانات رهبری در جمع دانشجویان 12 آبان 1372

+التماس دعا.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۲۶
لوسی می

نظرات  (۵)

یه بحثی هست توی علوم انسانی به معنای «فروکاستن» معنیش اینه که یه مسئله رو خیلی فرونکاهیم اونقدری که از ارزشش کم شه. در مقابلش یه بحثی هست که مباحث رو اونقدر بالا نبریم که معناش بیش از حد گسترده بشه. از مردم عامی آن زمان اون هم در عربستان انتظار «تحلیل سیاسی» نداشته باشید. اونجا یک سری مناسبات قبیله ای حاکم بود که این مناسبات قطعا بیش از هر چیز دیگه ای نمود و رنگ و بو داشت. به خاطر همین انتخاب هاشون با آنچه که ما امروز فکر می کنیم درسته در تضاده. 
همین. 
پاسخ:
خب این بحث شما درسته اما از هر قشر و هر انسانی به اندازه ی وسعش انتظار میره و ما قضاوتی نمیتونیم بکنیم که وسع اونها چقدر بوده یا نبوده! چه وسعشون در تحلیل سیاسی بوده و چه اینکه نبوده نتیجه ی کار این شده: 25 سال خانه نشینی حضرت علی و صلح امام حسن و شهادت امام حسین و سایرین_علیهم السلام.
که قصد همه شون اصلاح امور جامعه بوده به نحوی که صلاح مردمان در اون بود. نه به نحو خودخواهانه و قدرت طلبانه و دیکتاتورمآب که اگر قدرت طلبانه بود سکوت و صلح و شهادت هرگز اتفاق نمی افتاد.
بماند که دین، فطرت انسان رو مخاطب قرار میده. مخاطبش انسان است. اینکه کسی انتخابش براساس منافعش باشه به زمان زندگیش وابسته نیست. او خودش میدونه که داره منفعت طلبانه رفتار میکنه و به خاطر منافعش از حق میگذره در هر زمان و منطقه ای که باشه. "تحلیل سیاسی" اسمیه که ما امروز رو این موضوع میذاریم وگرنه قطعا حضرت زهرا_سلام الله علیها وقتی که از مردم طلب حمایت از امام رو میکرد بهشون نمی فرمود لطفا قدرت تحلیل سیاسی داشته باشید!
حضرت زهرا_علیها السلام چیز عجیبی از مردم نمی خواستند، بیان واقعه ی غدیر و اطاعت از حرف پیامبر رو فقط میخواستند. چیزی که مردم به خاطر منافعشون بی خیالش شدند. این اصلا نیاز به تحلیل خاصی نداره. شاید قبول کنم که نمیتونستند منافعی رو که با این حمایت از امام، براشون ایجاد میشد درک کنند، به خاطر سطح فهمشون نمیتونستند بفهمند که خیر عجیبی در دنیا و آخرت وابسته به همین حمایتِ به ظاهر ساده برای اونها و آیندگانشون هست؛ اما نمیتونم قبول کنم که انتخاب اونها با در نظر گرفتن سطح فهمشون شاید درست بوده! نه! در هر حال اشتباه بوده و خودشون هم میدونستند. چون حمایت از حقی که واضح است، یک طبیعت فطری در بشره. و آدمی که مخالفت با حق رو انتخاب میکنه خودش هم می فهمه که مخالف طبیعتش عمل کرده و کارش درست نبوده این چیزیه که ما بهش میگیم وجدان.
این متنی که من گذاشتم با برداشت شما کاملا متفاوته؛ من امروز رو عرض میکنم.
کاری که اونها اون روز کردند نتیجه ش سکوت و صلح و شهادت بود، کاری که ما امروز داریم میکنیم نتیجه ش چیه؟ قریب به 1200 سال غیبت اماممون. امامی که قصد او هم اصلاح امور جامعه به نحوی است که به صلاح ماست.
در نتیجه ما در اقداماتمون خیلی شبیه به اون "انسانهای عامی آن زمان، آن هم در عربستان" هستیم با همه ی ادعاهایی که داریم.
بحث اینه که "ما" انسانهای هزاره ی سوم، که مدرن هستیم و احتمالا تحلیل سیاسی هم داریم و از خیلی چیزها سر در میاریم و ارتباطات بین الملل می فهمیم، لااقل کاری رو بکنیم که درسته!
کاری که به اصلاح امورمون منجر بشه. همین الان مگه کم دین دار در این جامعه هست؟مگه کمن آدمهایی که دغدغه ی دین دارن؟
کم نیستن اما یه چیزی ندارن! معلومه که یه چیزی این وسط کمه که اتفاقی که باید بیفته، هنوز نیفتاده.
و اون تحلیل سیاسی و اجتماعیه.
دین اصلاح امور مردمان به صورت همه جانبه ست نه یه سری باید و نباید که جز محدود کردن مردم اثری نداشته باشه.
بحث من ناظر به این نبود که اون افراد نمیدونستن انتخابشون منفعت طلبانه اس. احتمالا خیلی هاشون که از مناسبات قدرت در جامعه عرب خبر داشتن آگاهانه این انتخاب رو کردن و برخی که عامی تر بودن دنبال مسائل دیگه ای راه افتادن و انتخاب کردن. 

از طرف دیگه وقتی شما داری بحث می کنی از ائمه و پیامبر داری با نگاه تقدس مابانه صحبت میکنی و این بحث کردن رو دشوار میکنه. یکی از چیزهایی که باید دقت کرد اینه که ائمه در بررسی های این چنینی صرفا شخصیت های تاریخی هستند فارغ از اندیشه تقدسی شون.

و از طرف دیگه اگر بحث ناظر به دوران کنونی باشه که باز هم فرقی نمیکنه چون برخی از ماها هم از مناسبات قدرت خبر داریم و می دونیم که داریم چه انتخابی می کنیم و فکر می کنیم انتخابمون بهترینه. اما دیگرانی که عامی ترند که اتفاقا در ایران کم نیستند چون آگاهی بخشی در جامعه ما وجود نداره، یا نمی دونن دارن چیکار می کنن و چی و کی رو انتخاب می کنن یا اگر هم بدونن بنا به مقتضیات و در تلاش معاش ناچارند انتخابی کنند که شاید اصلح نباشه. 

ضمن اینکه اساسا معتقدم دین را نباید وارد حوزه عمومی کرد. دین امری شخصیه. بهتره برای شخص باقی بمونه. این البته ناقض لزوم داشتن تحلیل سیاسی نیست. اما تحلیل سیاسی از هوا نمیاد. باید جامعه آگاه بشه. جامعه ای که آگاه بشه می تونه به راحتی تحلیل های سیاسی درستی داشته باشه. هرچند باز هم این سوال پیش میاد که «تحلیل سیاسی درست» چی هست؟ این درست بودنش رو چه کسی تعیین میکنه؟ و چرا؟

مرسی از جواب طولانی ای که وقت گذاشتی و دادی :)
پاسخ:
بله هرکسی انتخابش از روی اطلاعاتشه. ولی آیا اطلاعات و آگاهی به انتخاب درست می انجامه؟

در صحبتی که من در اینجا آوردم هیچ بحثی از تقدس اشخاص نیست.صحبت ما سر یک شخصیه که همه اطاعت از او رو طبق مرامنامه ی بیعتیشون در ذیل پذیرشِ مکتبی که اون شخص ارائه داده، پذیرفتن. حالا اون شخص میگه فلانی جانشینمه و بعد از فوت شخص، اون جانشینی بالکل انکار میشه. این چیزیه که اتفاق افتاده و کاریه که نباید میشد و با هر منطقی که بخوایم بررسیش کنیم اتفاق نادرست و غیرقابل پذیرشیه.
این ربطی به مقدس بودن اشخاص نداره.
حالا اینکه شخصیت تاریخی اینها چی بوده اون بحث دیگری است. اما وقتی داریم تاریخ یک دین یا مکتب رو بررسی میکنیم نمیشه بالکل دین و مکتب مربوطه رو کنار گذاشت چراکه خواهی نخواهی، ماهیت اون ایدئولوژی از شخصی تشکیل شده که پیامبر و رییس اون مکتب یا دین بوده که تابعیت از او، نشان دهنده ی تابعیت از اون مکتب هست. پاسخی که من به شما دادم هیچ اثری از مقدس بودن این اشخاص نداشت.

سوم اینکه انسانهایی که از مناسبات قدرت خبر دارند لزوما بهترین انتخاب رو ندارند چه اینکه می بینیم اکثر تحلیل گران سیاسی گاهی با اینکه تحلیلهاشون هم مثل همه اما آراشون هم با هم متفاوته. لذا آگاهی همیشه باعث بهترین انتخاب نیست.

و چهارم اینکه شما به سکولاریسم معتقدید که بنده نیستم. چون وقتی برنامه ای مثل دین یا هر مکتبی، ادعایی در زمینه ی صلاح امور مردمان داره، این صلاح اندیشی و مصلحت خواهی نمیتونه فقط در چارچوب محدودیت های فردی اتفاق بیفته. همونطور که در پاسخ قبلم هم گفتم دین قرار نیست با یک روزگاری گرسنگی کشیدن، یک چنددقیقه ای در روز سپاس از پروردگار کردن، و چند وقتی هم به فقرا رسیدن، برنامه ی اجتماعیش رو پیاده کنه و بخشی از هدف دین معطل می مونه. همون مثال کشتی که اگر کسی در حال سوراخ کردنش باشه سایرین نمیتونن ساکت بمونن. درسته که در جامعه ی آلوده هم امکان سیر فردی برای رشد هست، اما وقتی این رشد فردی "تمامِ" هدف دین یا مکتب و غایت آمالش نیست لذا بر گردن افرادی که به اون دین یا مکتب ایمان آوردن هست که برای تحقق اهداف مکتبشون به صورت همه جانبه تلاش کنند. چه اینکه در جامعه ی دین مدار(یا پایبند به هر مکتبی که برنامه ی اجتماعی و سیاسی هم داشته باشه) رشد و تعالیِ اشخاص هم به صورت طبیعی هم افزایی خواهد داشت.
در اینجا باید دید ما سرِ کدوم دین یا مکتب بحث میکنیم! اگر دین اسلام رو پذیرفتیم که از برنامه ها و تاریخ این دین کاملا مشخصه که این دین با سکولاریسم مخالفه، و نظام حاکمی که بر مبنای اسلام باشه جزو اهداف این دین هست. و هر مکتب دیگه ای هم که توسط اکثریت اشخاص یک جامعه پذیرفته شده باشه و اهداف اجتماعی و سیاسی هم در ذیلش داشته باشه، طبیعیه که آدمهای عضو اون مکتب باید برای نیل به اهداف مکتبشون تلاش کنند.

به نظر من هم جامعه ی آگاه و اشخاص آگاه در هر حال میتونن تحلیل درست سیاسی داشته باشند! اما انتخاب درست سیاسی چیزی نیست که حتی با آگاهی اتفاق بیفته. انتخاب درست وقتی اتفاق میفته که انسانیت و دوری از لذات نفسانی مانند قدرت طلبی، منفعت طلبی، راحت طلبی و امثالهم در خود شخصِ انتخاب کننده و همچنین جامعه بروز پیدا کنه. که این بدون دین مداری در شخص و جامعه اتفاق نمیفته.

قربونت منم متشکرم از اینکه با حوصله خوندی. :)
راستش نظرمون کلا درباره دین، دین مداری، دین داری و امثالهم متفاوته و از اونجایی مکه تعریف مفاهیممون یکی نیست به نتیجه خاصی نمیرسیم، البته قرار هم نیست به نتیجه برسیم. ولی همین گفتگو خودش خیلی خوب بود :)
پاسخ:
بله از اول هم مشخص بود :)
لطف داری عزیزم همچنین برای من.
۲۷ خرداد ۹۶ ، ۰۹:۳۲ دچـــــ ــــــار
امیدوارم تعریفتون از دین حداقل یکی باشه تا من بتونم این سوال رو بپرسم چه بخشی از دین شخصی است؟ یا اینکه آیا دین فقط بخش شخصی دارد؟

2. اون افرادی که در مورد جانشینی پیامبر تصمیم گرفتند از نزدیک ترین اصحاب پیامبر بودن و تحت تعالیم ایشون قرار داشتن و نمیشه گفت فرهنگ جاهلی عربی داشتن.

3. چقدر شما دو نفر متین با هم حرف زدین! به به از دو تا خانوم بعید بودها :)
پاسخ:
مخاطبتون کیه؟ من؟
اصلا دین رو نمیشه به صورت کامل تفکیک کرد چون دین یک برنامه ی جامع هست و درنتیجه همه ی بخشهاش بر دیگری اثرگذارند.
در یک مثال اولیه شاید بشه گفت که مثل فرهنگ هست برای یک جامعه که هر بخشش بر دیگری اثر داره.
همین الان دارم فکر میکنم و نمیدونم که جوابم چقدر درسته اما به نظرم عباداتی که ترکشون در ملاء عام آشکار نمیشه و مجازات اجتماعی هم نداره فردی هستند. مثل نماز و روزه.
و قطعا فقط شخصی نیست.
2. البته خانم سایه هم نگفتند که فرهنگ "جاهلی" داشتند.
3. هر بحثی که یه طرفش من باشم اینطوری پیش خواهد رفت چون من با هرکسی بحث نمیکنم جز انسانهای وزین و متین :) بعله :)
۲۹ خرداد ۹۶ ، ۲۳:۲۳ مامان محمدمهدی
دقیقا
پاسخ:
:)