4129.
دوشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۳۲ ب.ظ
درگیر کار آماری پایان نامه ام،
میخوام خودم انجام بدم،
و میخوام مسلط باشم به کار،
و میخوام جای ایراد باقی نگذارم.
+از اینکه هنوز مامان گاهی میگه تو دیگه مثل دبیرستانت نیستی،
یا اینکه میگه فلانی انتظارش از تو بیشتر بود ولی مطابق انتظارش نبودی(که معلوم نیست چرا مطابقش باید باشم)،
و بعد خواهرم رو موفق میدونه،
و من رو ناموفق بسیار شاکی میشم.
ازاینکه اگر من متفاوت شدم به خاطر همه ی شرایط غیرحمایتی ای بود که اونها با من داشتند،
در کنار همه ی شرایط حمایتی ای که خواهرم داشت.
از اینکه نمیتونه یه ذره حمایت کنه و اینقدر به رو نیاره، حس بدی پیدا میکنم،
خواهرم خودش همراه تره تا مامانم!
من امسال پر از انگیزه ام.
پر از انگیزه های مثبت و منفی برای بلند شدن،
تا بزرگ شدن برای خودم.
دوباره لوسی می شدن.
من یک لوسی می هستم.
من میتونم.
۹۶/۰۵/۲۳