ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

4143.

جمعه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۵۸ ب.ظ

ماشین حامل شهدا جلو میرفت،

و ما خیل جمعیت پشت سر اونها میرفتیم و اشک میریختیم.

احساس میکردم قیامت شده،

اونها دارن به بهشت میرن

و ما پشت سرشون التماس می کنیم..




+چقدر خوبه گاهی این مراسمها تو شهر هست،

می فهمیم که واقعاً بر خلاف این همه تبلیغات،

ما در اقلیت نیستیم.

:)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۵/۲۷
لوسی می

نظرات  (۱)

۲۷ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۰۰ مامان محمدمهدی
چرا فکر میکردی در اقلیتی، اونم در شهری مثل مشهد؟!
در جایی مثل تهران هم من فکر نمیکنم تو اقلیتیم:)
پاسخ:
مگذار درددل کنم و دردسر شود!