ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

4311.

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۴۷ ب.ظ

گل پسر نشسته اینجا،

و چشمهای قشنگش در نهایت حالت کج شدگی قرار داره،

اما حاضر نیست برای درمان همکاری کنه و چیزایی که بهش میدم رو بخوره،

حتی آب پرتقال رو!

و من کارد بزنی خونم در نمیاد!

:|

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۰/۱۴
لوسی می

نظرات  (۱۳)

۱۴ دی ۹۶ ، ۱۳:۴۹ جناب دچار
یه ذره اش رو بده پسرک بخوره ببین چجوری گل پسر میاد جلو :)
پاسخ:
:|
پسرک مال خودشو با کلی به به و چه چه خورد! نشد که نشد!
گل پسر رو نمیشناسین! نه ش به معنای واقعی کلمه نه ست!
۱۴ دی ۹۶ ، ۱۳:۵۱ جناب دچار
پسرک که به باباش رفته میدونم :)
+حرف گوش کنه
پاسخ:
نه پسرک مثل خودمه! :)
باباش حرف گوش کن نیست که! کار خودشو میکنه و با پنبه سر می بره!  :))
۱۴ دی ۹۶ ، ۱۳:۵۶ جناب دچار
از نظر شکلی که گفتین پسرک مثل باباشه :)خلقا و خلقا
پاسخ:
نمیدونم. مو که نداشته باشه عین بچگی های مستره!
اما خب مو که داشته باشه شبیه منم هست!
کلا ترکیبیه. به هردومون شبیهه. خوب هم شبیهه! :))
۱۴ دی ۹۶ ، ۱۳:۵۹ جناب دچار
اینجور که میگید فک کنم گل پسر بیشتر به شما شبیه باشه :))
پاسخ:
که نه ش نه ی واقعیه؟ من که اینطوری نیستم واقعا.
اما تو بچگی! نمیدونم شاید اینطوری بودم!
۱۴ دی ۹۶ ، ۱۴:۰۷ جناب دچار
بلی :)
پاسخ:
شاید!
کمی خشانت به خرج بده!

دماغشو بگیر. مجبوره دهنشو باز کنه. بریز تو حلقومش
پاسخ:
باور می کنین اینم بی فایده بوده؟!
۱۴ دی ۹۶ ، ۱۵:۴۳ گرافیست ارشد
چه جالب :)
پاسخ:
خیلی! :|
۱۴ دی ۹۶ ، ۱۶:۳۲ منتظر ....
اخ اخ خیلی سخته 
با تمام وجود درک می کنم چی میگی
پسر منم کوچکتر که بود چیزایی گه در حالت عادی با ولع میخورد و دوست داشت، تو مریضی از ترس اینکه نکنه این براش خوبه و حالت دارو داره اصلا لب نمیزد...
پاسخ:
وای واقعا بده. پسرک خیلی تو این چیزها خوب بود :(
کلا بچه ی همکارتریه پسرک :( ولی گل پسر حتی یک ذره همکاری تو وجودش نیست!
۱۴ دی ۹۶ ، ۱۶:۴۷ ملکه بانو
و اینجاست که حداوند زور را آفرید!
پاسخ:
آره واقعا.
و توهم قدرت رو از بزرگسالان سلب کرد!
۱۴ دی ۹۶ ، ۱۷:۴۷ گرافیست ارشد
http://GraphicMaster.blog.ir
راستی این هم وبلاگ ماست ، دوست داشتید دنبال کنید .
پاسخ:
باشه ممنون.
ان شالله  که هرچه زودتر خوب بشه
مریض شدن بچه ها خیلی سخته برا مادر
پاسخ:
ان شالله.
آره واقعا اون همه سر و صدا و شادی و واکنشهای هیجان انگیز، الان به سکوت و بی حالی تبدیل شده. :((
۱۴ دی ۹۶ ، ۱۹:۱۳ ملکه بانو
ما یکی دستاشو میگرفت یکی دهنشو بعد دارو رو میریختیم تو دهنش نگه می داشتیم تا قورت بده! هر چند خیلی وقتا بازم می ریخت بیرون!!
ولی خواستن توانستن است
پاسخ:
برای پسرک گاهی این کار رو میکردم و فکر میکنم شاید برای همین آخرش فهمید که وقتی میگم باید بخوری باید بخوره! اما برای گل پسر انجامش ندادم چون این کار یه عذاب وجدانی به من وارد میکنه که نگو و نپرس!
مخصوصا وقتی که میریزه بیرون واکنش بعدی من فقط ناشی از خشم خواهد بود و این خیلی بده. :((
۱۶ دی ۹۶ ، ۰۹:۴۰ مامان محمدمهدی
عزیزم
ان شائالله که خوب خوب شده باشه
کاملا میدرکمت
پاسخ:
مرسی :)