4404.
من منتظر صبح شب یلدایم!
بکن ای صبح طلوع!
ای بابا!
:دی
+راستش برام خیلی مهم نیست که نتیجه چیه(چون تلاشی براش نکردم متاسفانه و از این ناراحتم البته:()
ولی مهم اینه که این انتظار تموم بشه. :)
خب حالا خوبه قبل از نتایج حسم رو بنویسم.
از خدا میخوام اگر قرار به قبول نشدنه، یه رتبه ی سه یا چهار رقمیِ کت و کلفت بیارم که امیدم در جا ناامید بشه و بعد از دو روز دپرسی و نامیدی به زندگی عادی و راحت و تنبلانه ی خودم برگردم و سه چهار ماه بیشتر خوش بگذرونم تا بعد ببینم امسال کنکور بدم یا نه.
و اگر قرار به قبول شدنه(بر اساس آنچه که صحبتش را کرده بودیم) رتبه ی یه رقمیِ تپل بیارم که این خلاء پژوهشی، که ممکنه اکسپت سه مقاله ی اخیرم به روز مصاحبه نرسه رو جبران کنه و دیگه خیالم راحت تر باشه. اما وقتی که مثلا رتبه ی دو رقمی بیارم دیگه استرسها بیشتر میشه و هی باید حرصِ رسیدنِ اکسپت مقاله رو بخورم.
بعد فکر میکنم که بهتر که قبول نشم چون گرایشی که شرکت کردم رو اصصصلا دوست ندارم و خب ترجیح میدم گرایش دوست داشتنی خودم رو در امسال بخونم، اما از اونطرف فکر میکنم اگر قبول نشم یه سال دیگه این روزها و این استرسها رو خواهم داشت و بلکه صدچندان چون ان شالله اون موقع درس خونده م و منتظر قبولی ام. و لااقل دو سه ماه باید درس هم بخونم و رو اعصابم باشه!
دیگه نمیدونم دیگه هرچی خدا بخواد! اما ترجیح کلیم اینه که بشه. خدا بخواد که بشه لطفا :)