که با تو رونالدو فسانه شود، حکایت تو جاودانه شود..
امروز مستر به صورت کاملا غیر منتظره یک ایمیل دریافت کرد؛
از طرف یکی از اساتیدِ دانشگاهی که تو مصاحبه دکتراش شرکت کرده بود.
به این مضمون که شما شرایطی که مورد نظر من هست رو داری و از نظر ما در مصاحبه پذیرفته شدی.
یه سری تعهدات بده که مطمئن بشیم میای و دست ما رو نمیذاری تو پوست گردو! :/
خب طبیعتا مستر هم به علت شاغل بودن نمیتونست اون بخش از تعهد حضور کامل و دائم رو تضمین کنه، اما پاسخی که داد این بود که تلاشم رو میکنم.
حالا تصمیم با اونهاست که این تلاش رو بپذیرن یا به کمتر از تعهد راضی نشن.
صرف نظر از اینکه نتیجه ی نهایی چی باشه،
این ایمیل برای من و مستر به منزله ی قبولی بود. ^_^
همیشه به مستر میگفتم اگر تو به مصاحبه برسی قطعا قبول میشی.
حالا حرف من ثابت شده.
برای مستری که نه میخواست کنکور بده،
نه رتبه ی قابل توجهی آورده بود،
و نه برای مصاحبه اپسیلونی درس خوند،
و نه حتی اساتید مصاحبه میشناختنش،
و نه حتی به خودش زحمت شرکت تو آزمونِ مدرک زبان رو داد تا امتیازشو بالا ببره! :/
تنها چیزی که مستر داشت،
کوشش آهسته و پیوسته ای بود که از زمان پایان نامه ی ارشدش شروع کرد و بدون توقف ادامه ش داد.
من به مستر افتخار میکنم، نه برای اینکه درس نخونده به اینجا رسیده،
بلکه برای اینکه اونقدر تواناییش واضح و قابل اثباته که هیچ استرسی رو برای این چیزها تحمل نمیکنه.
به مستر افتخار میکنم برای اینکه رونالدوی رشته و تخصص خودشه.
^_^
+وقتی پست قبلی رو می نوشتم اصلا به مستر فکر نکرده بودم!
الان فکر میکنم نه رونالدو، که دلم میخواد مسترِ زندگی و تخصص خودم باشم :)