ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

که دراز است رهِ مقصد و من نوسفرم..

يكشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۱۳ ق.ظ

رو تراس رو به باغچه ی خونه ی ییلاقی نشستم و دارم لشکر هفت هشت تاییِ مرغهای مینا رو تماشا میکنم که تو باغچه دنبال سر هم راه افتادن و به محصولات خسارت میزنن :))

ولی عمراً که من لوشون بدم :دی

پسرک و گل پسر لبریز از بازی شدن، 

از گِل بازی و سوسک بازی و آب بازی و گربه بازی بگیر،

تا کارهای مفید مثل جمع کردن آلبالو و جدا کردن هسته های آلبالو برای مربا و الانم که کیک پزی داریم!

چقدر بچه ها به این جور محیطها نیاز دارن واقعا حیف از بچه های شهر که تو آپارتمانها زندانی ان..

تو بگو حتی یه دقیقه اینجا تی وی روشن شده باشه!


درست از روز جمعه که مستر برگشته منم افقی شدم و حال و احوالم شدیداً زار و نزاره.

امروز دوباره مستر میاد که ان شالله فردا برگردیم.

کتاب "نامه های بلوغ" عین صاد عزیز رو دارم اینجا میخونم،

و همه ش فکر میکنم تو سی سالگی هنوز خیلی حرفهاش برام سنگینه که او برای سن تکلیف بچه هاش نوشته!

و بعد فکر میکنم یعنی منم تو ۱۵ سالگی پسرک و گل پسر اینقدر حرف ارزشمند برای گفتن به اونها دارم؟!

منی که خودم هنوووز اول راه هم نیستم.. :(


+این پست قرار بود پر از عکس باشه که به علت ضعف قدرت نت از ارسالشون معذورم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۴/۱۷
لوسی می

نظرات  (۱۰)

سلااااام
چقدر خووووووب (:
ان شااالله زودتر بهتر بشی
عنوانت بسیار عالی و بسیار مناسب حال من بود ....
الهی که خودش کمکمون کنه...
پاسخ:
سلام. آرههه زندگی تو روستا برای بچه ها عااالیه.
هعی! چی بگم والا.. ان شالله.
۱۷ تیر ۹۷ ، ۱۱:۲۴ پلڪــــ شیشـہ اے
:)))
پاسخ:
:)
۱۷ تیر ۹۷ ، ۱۲:۲۶ محمدرضا .....
نامه های بلوغ نامه هایی است که باید با آن زندگی کرد
نه اینکه با آن ذهن را پر‌ کرد
و فهم آن فقط با انس و زندگی با آن میسر است
نامه های بلوغ را باید خط به خط بلکه کلمه به کلمه خواند نه روزنامه‌وار
نامه های بلوغ را نباید خواند بلکه باید خورد و هضم کرد
نامه‌های بلوغ نامه‌هایی است برای رسیدن به بلوغ
و رسیدن به بلوغ امری است تدریجی

نامه‌های بلوغ گوارای وجود شما و هر آن‌کس که مشتاق بلوغ است٬ باد
پاسخ:
بله واقعا.
ممنون.
خوش به حالتون
خوش بگذره :)
پاسخ:
ما که بیماریم :(
۱۷ تیر ۹۷ ، ۱۳:۲۰ مــحــدثــه ...
وای عین صاد عالیه.من اولین کتابی که ازش خوندم همین نامه های بلوغ بود که تو بیست سالگی خوندم و همیشه یکی از حسرت های زندگیم بعد از خوندنش این بود که چرا من با عین صاد تو دوران نوجوونیم آشنا نشدم؟حیف که زود فوت شدن :(
پاسخ:
منم قبلا نصفشو خوندم حدود ۲۳ سالگی. نمیدونم چی شد که ناتمام موند!
بله واقعا حیف از نبودنشون :(
هرچند که خدا آدمها رو به موقع می بره :)
خدا رحمتشون کنه.
آخ آخ از هسته‌های آلبالو نگو که دلم خونه!
تو این یکی دو روزه مردم از بس هسته گرفتم :((

نامه‌های بلوغ عالیه.
منم خیلی جاها واسه فهمیدن جملاتش برمیگشتم از اول بند میخوندم.
پاسخ:
:)))
باغ آلبالو دارین؟ ^_^
دستگاهشو بخرین خب.


آرهههه خدایی. خدا رحمتش کنه.
نه واسه مصرف سالانه‌ست فقط.
برا سالی یه بار نمی‌ارزه دستگاه بگیریم خب:دی

آمین..
پاسخ:
فکر کنم آلبالو برای همه سالی یه باره هاااا! :)
به نظر من که می صرفه هرچند هنوز نخریدم :))
آره :))) 
منظورم این بود که سالی یه بار فقطم به اندازه مصرف خودمونه.
پاسخ:
:دی
خدا روزیتونو زیاد کنه :)
۱۷ تیر ۹۷ ، ۲۳:۱۳ محمدعلی ‌
صفایی حائری خیلی خوبه. شخصیتش. حرفاش. رفتارهاش. من به‌شخصه اولش که نامه‌های بلوغش رو خوندم، فکر می‌کردم حرفاش سنگینه و این سنگینی از پیچیدگی و دیرفهم بودنشه. اما یه‌خورده که کتاب‌های دیگه‌شون رو خوندم، حرفاشون رو بیش‌تر شنیدم، حس کردم که سنگینی حرفاش از پیچیدگی و قلمبه‌سلمبه بودنش نیست که از کامل بودنش هست. یه‌طور عجیبی حس می‌کردم حرفاش به حقیقت نزدیک‌تره. به درستی نزدیکتره. لذت بردم از کتاب‌ها و سخنرانیاش. - سخنرانی‌هاش رو از راسخون راحت میشه دانلود کرد. - آشناییم باهاش نقطه عطفی محسوب میشه توی زندگیم.
+ پرگوییم رو ببخشید! اولین کامنتم هم هست تازه [آیکون عرق شرم]...
پاسخ:
بله واقعا همینطکره.
کتابهاش سنگین نیست ولی چون از یک مسیر طی کرده داره حرف میزنه آدمو خیلی متاثر میکنه که چقدر حیفه که من نسبت به این حرفها شهودی ندارم.
ممنونم از معرفی منبع و کامنت پر و پیمونتون. خیلی هم عالی بود :)
۲۱ تیر ۹۷ ، ۰۸:۱۵ لیلی بانو
به به ...
واقعا عالیه

بیشتر برید اونجا
این بازیا برا بچه ها خیلی خوبه :)
پاسخ:
آرهههه ما تابستونها تقریبا هفته در میون اونجاییم. تازه اگر هر هفته نباشه! :)