ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

دغدغه‌های یک مادر/همسر شاغل.

سه شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۷، ۰۸:۵۵ ق.ظ

۱. وضعیت سازمان

 اینجایی که هستم یک مدیر مستقیم دارم به اسم آقای دکتر پرهام.

یک مدیر مافوقِ ایشون دارم آقای دکتر کامران. (الکی مثلاً فامیلهاشون اینقدر باکلاسه)

و یک منشی هم که همون آقای کارشناسِ خوش‌خبر باشه.

بقیه‌مون به غیر از یکی دونفر آقای دیگه همگی خانم هستیم. 

ساعت کاری هفت و نیم تا دو و نیم.

و روزهای پنجشنبه هم تعطیله.

انصافاً جذابه نه؟ :دی


۲. کودکان سرگردان😭

دیشب کلا درگیر وضعیت پسرک و گل‌پسر بودم. با توجه به اینکه گل‌پسر هم سال دیگه تو سن پیش‌دبستانی خواهد بود کل مشکل ما از همین شنبه است تا اوایل خرداد. و بعد از اون تا حد زیادی خیالمون راحت خواهد شد.

فقط مشکلاتی وجود داره که بابتش مشورت میخوام.

اول اینکه ساعت کاری من هفت و نیم شروع میشه و من هفت باید از خونه خارج بشم.

اما پسرک ساعت هفت و چهل و پنج دقیقه تازه سرویسش میاد!

این گپ رو چطور جبران کنم؟ هر روز صبح ببرمش خونه مامانم؟

ظهر ساعت دوازده و نیم کجا ببرمش؟ بگم بیارنش سازمان دو ساعت بعد با هم برگردیم خونه؟

نکته دوم اینکه گل پسر رو نمیشه هر روز بذارم خونه مامانم. قطع به یقین حوصله بچه سر میره. باید بین خونه مامانم و مامان مستر تنوع ایجاد بشه. چون بابای من غالباً خونه نیست و مامانم تنهاست. اما بابای مستر همیشه هست و کلاً پایه‌ی بازی با بچه‌هاست!

اما اگر ببرمش خونه مامان مستر و پسرک هم ظهر بره اونجا، ناهار هم نگهمون میدارن. چون خونه‌شون نسبتاً از ما دوره. و طبیعتاً نمیشه من شش ماه هر روز یا حتی روز در میون ناهار اونجا باشم! :/

اینو چه کار کنم؟

پیشنهاد پلیز.

دیشب اونقدر به این چیزها فکر کردم که یهو تصمیم گرفتم برم بگم آقا من نمیام.

حتی به مستر هم گفتم که اصلاً ولش کن ارزش نداره! 😢

این حس سرگردانی بچه‌ها واقعاً عذاب‌دهنده است هرچند بچه‌های من خیلی مستقلن و از خدا میخوان که برن خونه مامان بزرگها!

ولی من حس بدی دارم.

۳. گذر عمرِ گران.

من تا حدود پانزده روز دیگه سی سالم تموم میشه و هیچ گونه سابقه کاری ندارم. یک سال سابقه کار ساعتی دارم که بیمه نبودم و سه چهار تا کار پروژه‌ای کردم که همه‌شون مربوط به قبل از تولد پسرکه و بعد از تولد او کارهای تخصصی من به صفر رسیده و تو این مدت فقط ارشدمو گرفتم. با توجه به اینکه در مدرک دانشگاهی من تعهد به خدمت بابت تحصیلات رایگان ذکر شده من ملزم به کارکردن حداقل به مدت شش سال هستم. علاوه بر این اگر من در سن سی و دو سه سالگی هم هیچگونه سابقه‌ی شغلی نداشته باشم دیگه خیلی بعیده که بتونم کارهای تخصصی که دوست دارم رو انجام بدم. خب روحیه‌ی من پروژه محوره نه کارمندی. ان‌شالله قراره ظرف دو سه سال آینده با استادم یه شرکت بزنیم و اون موقع برای اعتبار شرکت واقعاً به یه سابقه کار معتبر نیاز دارم که الحمدلله اعتبار اینجا خیلی خوبه.

البته کار کردنِ من به دلایل اقتصادی هم هست. من و مستر برای شروع اشتغال من انگیزه‌های اقتصادیِ کاملاً جدی داشتیم که الحمدلله خدا کمک کرد.


۴. رقابت با مردان.

وقتی سال سوم دبیرستان بودم کنکور دانشگاه آزاد شرکت کردم و سر جلسه کنکور یه فرم نظرسنجی بهمون دادن که سوال این بود که آیا با ایجاد سهمیه جنسیتی در رشته‌های خاص متناسب با جنسیت موافق هستید؟ منم با اطمینان صد در صد نوشتم بله و توضیحات مبسوط دادم که بعد هم اعمال شد(فقط به خاطر نظر من😉). الان بعد از گذشت سیزده سال همچنان نظرم همونه. که دانشگاه و محیط کار نباید مملو از جامعه‌ی نسوان باشه. قرار نیست ما خانم‌ها جای آقایون رو بگیریم. چشم چندین و چند نفر به شاغل بودنِ یک مرده اما هیچکس از یک زن انتظار شغل و درآمد نداره. نه اینکه بگم خانمها کار نکنند اما قویاً توصیه میکنم برای کسب جایگاه‌های شغلی با آقایون رقابت نکنیم.

سال نود من و یک آقایی تو دانشگاه مشغول کارآموزی بودیم. وقتی بهمون گفتن یکیتون رو استخدام میکنیم بلافاصله رفتم به مدیرمون گفتم من با یک آقا رقابت نمیکنم اگر فقط یک نفر میخواین من میرم.

ولی هردومونو نگه داشت.

امسال هم وقتی برای تعیین روز مصاحبه تماس گرفتن، ازشون پرسیدم بین متقاضیان، مرد هم هست؟ آقای کارشناس گفت نه. همه خانم هستند.

من نمیگم جایگاه خودمون که لیاقت داریم رو به یک مرد بی کفایت بدیم، نه. ولی با مردها رقابت نکنیم. کلا رقابتِ آسیب‌زایی است.


۵. همسر همکار و مهربان.

خب نکته‌ی قابل توجه اینه که مرد خونه نقش تامین‌کننده رو داره و به این حس نیاز داره. و من اصلاً دوست ندارم که نقش تامین‌کننده رو بازی کنم یا کاری کنم که اعلام استقلال تلقی بشه. و از اون‌طرف هم دوست ندارم از پولِ حاصل از عرق جبین و کد یمین من تو خونه هیچ استفاده‌ای نشه و بهتره بگم بهم بر میخوره که مستر هیچ توجهی به درآمد من نداشته باشه، چیزی که همیشه و همیشه میگفت که پول تو مال خودت و من بهش دست نمی زنم! تا اینکه من جیغ کشیدم و این جیغ باعث شد مستر از اون طرف بوم بیفته و اون یک سالی که من سرکار رفتم کلاً کارتم دست مستر بود!!

و برای من مهم نبود چون بالاخره منم برای تامین اقتصادیِ زندگیِ مشترکمون دارم کار می‌کنم و با توجه به اینکه درآمد مستر نمی‌تونه پاسخگوی شرایط کنونی ما باشه خب قطعاً از درآمد من هم استفاده میشه. اما کجا و چطور؟ حدود این استفاده و اشتراک درآمد باید چطور باشه؟ کمپلت بدنش دست مستر یا این تمهید بدیه؟

مثلاً پیشنهاد خودم اینه که هزینه تفریح و سفر رو از دوش مستر بردارم. و سایر هزینه‌ها با خودِ مستر باشه. هوم؟ چطور اینو جا بندازم بدون کوچکترین مشکلی؟

ترجیحم این بود که یک حساب مشترک میداشتیم و هر دومون حقوقمونو توش می‌ریختیم و هردو از اون خرج میکردیم بدون اینکه حساب و کتاب بشه که کی چقدر ریخت و چقدر خرج کرد. اما خب با توجه به شرایط سازمانهامون شدنی نیست.


+الآن هم دارم میرم با آقای دکتر کامران ملاقات کنم ^_^

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۱۵
لوسی می

نظرات  (۱۱)

۱۵ آبان ۹۷ ، ۰۹:۰۸ آقای مُرَّدَد
سلام. میشد حتی محل سوار شدن و پیاده شدن فرزندتونو به شرکت یا اداره تغییر بدید. یعنی با خدتون ببرید تحویل سرویس مدرسه بدید و سرویس مدرسه هم برگردونه تحویل شدما بده و با هم بیاید خونه./. اما اون یکی رو چه کنید؟ :|
گذر عمر گران. : بنده سی و هشت سال دارم و از هفده سالگی به طور مستقل کار میکنم و حتی یک روز هم سابقه ی بیمه ندارم. من چه بگویم؟:D

پاسخ:
خب از دوازده و نیم تا دو و نیم تو سازمان بودنش معضله. 
چرا خودتون رو بیمه نکردین؟
۱۵ آبان ۹۷ ، ۰۹:۲۸ جناب منزوی
خوبه زوجین از نظر اقتصادی به هم کمک بکنن، اما بچه ها هم این وسط اذیت میشن.
واقعاً بنده پیشنهادی ندارم و خیلی سخته پیشنهاد دادن، از مشورت پدر و مادر (هردو) کمک بگیرید. یا برای ساعات خاصی پرستار بگیرید، از بستگان باشه بهتره.
پاسخ:
آره آه و امان از بچه‌ها.
1.واقعا عالیه، نیروی جدید نمیخان عایا؟؟؟
2. این یک ربع نمیتونی پسرک رو تنها خونه بذاری؟؟ اگر نه هرروز ببرش خونه مامانت، ظهر هم همونجا بره
برای گل پسر هم یک روز در میانش کن، دوروزش رو برو خونه مادر اقای همسر، که اگر برای ناهار هم اذیت میشی، شب قبل ناهار خودتون رو زیادتر درست کن و مثلا بگو زیاد بوده آوردم یا هرچی از این قبیل که زیاد هم معذب نباشی
البته در صورت امکان یه پرستار بگیری که مطمئن باشه از همه اینها راحت تره
3.خیلی حس بدیه، من که حسابی حس عقب موندن از زندگی رو دارم:(
4. رقابت وقتی معنی پیدا میکنه به نظرم که هردو سطح یکسانی داشته باشن، و گرنه بعضی کارها واقعا مردانه است، و بعضی کارها هم به همون نسبت زنانه، حتی در سازمان های ما، که عملا مردها میگن شما زن ها جای ما رو تنگ کردید:/
5.تو این زمینه اصلا نمیتونم نظر بدم چون خیلییییییییییییییی به اخلاق مسترتون بستگی داره و البته اخلاقیات خودت و شرایط خانواده گی
ما همکار داریم که میگه پول میدم همسرم ازش چک میگیرم، همکارم داریم که بابت کم بودن حقوقش از طرف شوهرش بازخواست هم میشه
ولی توصیه کلیم اینه که نذار کارکردنت حتی به صورت نامحسوس وظیفه ات تلقی بشه، خصوصا که جنبه های مالی اصولا وسوسه کننده است(چشمک)
پاسخ:
۱. نیروی پروازی نمیخوان. :))
۲.آره فکر کردم خودم سر کار ناهار بخورم اصلا :)
۳.خیلی.
۴. من کلا آقایون رو تو اولویت اشتغال میدونم. مگر شغلی زنانه باشه.
۵. آره خیلی شخصیه. ولی میشه پیشنهاد داد. مثل خط آخرت. :)
ممنون از کامنت خوبت.
منم سال قبل همین مشکل رو با دردونه داشتم، و اصلا اینکه ماشین برداشتم به همین خاطر بود، هرروز میموندم تا  یک ربع به هشت که سوار سرویسش میکردم، بعد خودم می امدم سرکار، تازه اوایل که ماشین برنمیداشتم تازه میرفتم معطل تاکسی و ...
راستی نگفتی مستر چه ساعتی میرن بیرون؟ احتمالا زودتر از تو که دغدغه پسرک رو داری
من بخاطر اسایش دردونه هرروز پارسال مرخصی ساعتی رد کردم، شکرخدا مشکلی هم پیش نیومد، ولی احتمالا شما چون اول کارت هست منظم تر باید باشی
پاسخ:
چقدر عالی کاش منم میتونستم :(
ایده‌آل‌ترین حالت برای من اینه که مامانم صبح‌ها بیاد خونه مون پسرک رو راهی کنه، و پیش بچه‌ها باشه اما اصلا روم نمیشه بگم. :(
سلااااااام
مبارک
به سلامتی و خوشی و عاقبت به خیری ان شاءالله

به نظر من در مورد بچه ها تقسیم بندی کنید، یک روز صبح مادرتون زحمتشو بکشن، یک روز خونه مادر، دو روز خونه مادرشوهر، یکی دو روز پرستار(مخصوصا اگر توی کارهای خونه هم کمک کنن)، یک روز مرخصی ساعتی و اینجور چیزها. چون مدتش محدوده قابل تحمله.
ولی همه اینها روزش در هفته معلوم باشه که خانواده ها هم برنامه خودشونو بدونن. 
من که وقتی میرم سر کار(تازه با اینکه پاره وقته) کل خانواده م دومینویی درگیرن. نه حالا هر روزا. اما اونقدر در هم تنیده میشه کارامون که اگر بخواد برنامه من یه مقدار کم و زیاد بشه کل قطعات دومینو هم لاجرم وضعیتشون تغییر میکنه! امسال که مهد گذاشتم خیلی بهتره.
ولی پیشنهادم اینه که فعلا در محیط کارتون نیان بچه ها. برید بسنجید روحیه همکارها رو مخصوصا. کلا هرچی فضای کاری و خانوادگی از هم جدا باشه، به نظر من بهتره. رابطه همکاری تا وقتی فقط همکاریه و هنوز دوستی نشده، هرچی رسمی باشه و شخصی نشه خیلی بهتره. و متاسفانه بین خانمها این جور مشکلات رایج تره.
در مورد بحث مالی، البته حقوق من قابل توجه نیست اما اولا نیازهای شخصی م مثل لباس و اینا رو سعی میکنم حتما از همسرم پول بگیرم. اما یه خرجهای خاصی رو انجام میدم. خیلی مشخص نبوده دقیقا اما مثلا موارد پیش بینی نشده، مهدکودک، کتاب و کلاس، لباس و وسایل برای همسرم و پسرم که با پول همسرم نمیشه و خرجهای روزمره ای که خودم میکنم.البته خریدهای اصلی ما رو همسرم انجم میدن.
اینجوری کاملا حس میکنن که مایحتاج اصلی رو خودشون تهیه کردن و واقعا هم اینطوره. من فقط نواقص رو میپوشونم که زیاد به چشم نمیان. ولی موافق یکی بودن کارتها هم نیستم. (اگر یکی بشه برا خمس مشکلی پیش نمیاد ؟چون سال خمسی احتمالا فرق میکنه )
پاسخ:
سلام. ممنونم. ان‌شالله.
آره قصد دارم تقسیم‌بندی کنم.
سال همسر رو میشه جابجا کرد. 
ممنون بابت مواردی که گفتی 😊
۱۵ آبان ۹۷ ، ۱۸:۴۷ بنتُ الهدی
چه ساعت کاری ایده آلی! من همیشه دوست داشتم اگر قراره شاغل باشم همچین ساعتی از روزم رو بیرون باشم ولی هر موقعیتی برام پیش اومده تا 9 شب بوده :)) یازده حتی!
گل پسر رو فقط خونه مامان و مادرشوهر میشه برد؟ خواهری..عمه ای.. گزینه دیگری نیست آیا؟ 
و این که پسرک رو نمیشه خودتون زودتر برید؟ صبح با خودتون بره مهد. کلا سعی کنید بین شما و بچه ها یهوویی فاصله عمیقی نیفته. خداروشکر مستقلن اما پذیرش این که مامان ساعاتی رو که قبلا کنارشون بوده الان دیگه نیست براشون کمی سخته.
در مورد مسائل مالی..درستش همینه که زن خیلی زیرکانه تمام حقوق رو بده مرد و البته مرد هم نامردی نکنه و بگه همش برا خودت ! ولی خب اون جیغ دیگه اضافه بوده :)) به هرحال الان بخشی هرچندهرچند کوچیک از حقوق رو برای شخص خودتون نگه دارید و من از خانم های شاغل ریادی شنیدم که با حقوق شون توی این صندوق های وام خونگی شرکت کردن و توی خرید خونه یا ماشین با همسر شریک شدن یا زدن به زخم های دیگر زندگی :)) 
پاسخ:
وای خدای من! ۹ شب؟ :/
نه بقیه شاغلن.
اگر با خودم ببرم و بذارم مهد باید چهل و پنج دقیقه تو حیاط مهد بازی کنه تا کار مهد شروع بشه.
اوه مای گاد! بابا من خیلی هنر کنم با بیست ماه حقوقم با فرض ثابت موندن قیمتها تازه بتونم ماشین دست دومِ ده ساله‌ی خودمون رو از مستر بخرم! :)))
اول تبریکات فراوان :)

و بعد یه سوال؛
الان که شاغلید، این حس بهتون دست نمیده که اگه شما سراغ این کار نمیرفتید، ممکن بود این موقعیت شغلی برای مرد دیگه ای که سرپرست خانواره و نیاز شدیدی به این کار داره فراهم شه؟
چون سوالیه که خودم برا خودم درگیرش میشم.
پاسخ:
ممنونم. ^_^
پست رو خوندین؟
تو شماره چهارم گفتم.
یعنی بعد یه ماه اومدم وبای ستاره دارو بخونم، کلی برگشتم پستای قبلیتون رو هم خوندم، اما چطور همین یه تیکه از دستم در رفته نمیدونم :|
حل شد :))
خیلیم خوب. خدا بده از این شغلا :))
پاسخ:
:))
اشکالی نداره انصافا طولانی هم بود :)
قربونت :)
۱۶ آبان ۹۷ ، ۰۸:۵۸ کرگدنِ بنفش
به شدت حال میکنم با اقایون رقابت کنم و برنده شم :دی 
پاسخ:
هه هه!
من اصلا نگاه جنسیتی ندارم.
۱۶ آبان ۹۷ ، ۱۰:۲۰ کرگدنِ بنفش
راستش بستگی داره 
بفهمم تو محیطی طرف مقابل نگاه جنسیتی داره 
به خاک میمالمش 😂 
وگرنه کارشون ندارم و البته کنارم نمیکشم راستش :) 
چون دقیقا همونقدر که برا ی اون مرد مهم و حیاتیه شاغل بودنش، برای منم معادل همون مهمه ! 
پاسخ:
هرجور صلاح گله ^_^
ولی معادل‌سازیت وقتی درسته که تو هم سرپرست خانوار باشی.
۱۶ آبان ۹۷ ، ۱۰:۴۰ کرگدنِ بنفش
خب من خودم به تنهایی الان ی خونواده ام :) 
بعدا هم قطعا زندگیم بر پایه ی شراکته و شاغل بودن من روی زندگی و کیفیتش خیلی خیلی موثره :) یعنی من اگر بعد ازدواجم کلا کار نکنم و بکشم کنار، کیفیت زندگیم دقیقا نصف میشه :) 
پاسخ:
آره اینها خیلی مهمه. من نمی گم خانمها کار نکنن و همه کارها رو بدن مردها. اونم که خیلی هاشون خیلی نالایقن. این چیزی که گفتم از کلیت ماجرا بود وگرنه وحی منزل نیست. کلا نگاهم جنسیتی نبود. جامعه محور بود.