ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

این منم و خدای من.

شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۸:۰۷ ق.ظ

تو وقت‌های آشوب و فشار و اضطراب،

که آدم اسمشم فراموش می‌کنه،

چه چیزهایی رو هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنی؟

خدای تو از جنس همون‌چیزهاست...

موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۲/۱۴
لوسی می

نظرات  (۱۳)

۱۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۸:۴۲ دچارِ فیش‌نگار
خدا رو؟
پاسخ:
چی شده؟
2تا از بزرگترین اتفاقات زندگیم که افتاد فقط یاد خدا و امام زمان بودم

@ در همین راستا میگن اونی که سر نماز بیشتر یادش میفتی همونیه که بهش وابسته تریم و نفسانی تره

جعبه دنبال کنندگانتون چه باحاله ؛ مصرف خرماتون انگار خیلی بالاست!


پاسخ:
:)
@بله همینطوره... مشغولیتهامون ما رو رها نمی‌کنند..

:))
ماه رمضونه خب :دی
هرروز یکی به خرما ها اضافه میشهD:
پاسخ:
واقعا؟ اصلا دقت نکردم :))
نزدیک ماه رمضونه خب :دی
۱۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۰:۵۲ دچارِ فیش‌نگار
باید بگیم خدا رو فراموش نمیکنیم؟
:)
پاسخ:
نمیدونم چی باید بگیم. :)
اضطراب آورترین لحظات زندگیم زمان کد خوردن مریضه
کلا به هیچ چیزی نمیتونم فکر کنم جز دوز داروها و اقدامات لازم...
بعدشم به هیچی فکر نمیکنم ...
خیلی وقته یه جمله ای زیر لبم تکرار میشه وقتی همراه های مریض رو چمباتمه زده پشت درها میبینم به دعا خوندن... ؛
وقتی از دست خدا هم کاری بر نمیاد.... 
پاسخ:
کد خوردن یعنی مردن؟
آره خیلی تلخه. اون لحظه‌ها تلخه ولی پر از استرس و آشوب و هول شدنه؟
فکر میکنم آخرین لحظاتِ قبل از اون لحظه اینطوریه، نه؟
البته از دست خدا کاری بر میاد ولی اینطور وقتها خودش نمیخواد کاری بکنه 😉
مرسی عالی بود
پاسخ:
:)
پس کی قراره کلا کاری انجام بده ؟ 
+کد یعنی اعلام ایست قلبی ریوی بیمار تو بیمارستان تا پرسنل برن کمک... 
پاسخ:
آخه مگه چند سالتونه مگه قرار بوده آدمها رو زنده نگه داره؟

+:((
یعنی هرچی تعریف میکنی میگم خدا رو شکر دکتر نشدم :(
جنبه‌شو نداشتم :((
من فقط بحثم زنده نگه داشتن ادمها نیست لوسی 
قانون طبیعت حذف انسانهای ضعیفه ! بحثی توش نیست... 
ولی موندم خدا کجا رفته 
سیل میاد نیست
زلزله میاد نیست 
جنگ میشه نیست 
گرفتاری میشه نیست 
گرسنگی و قحطی میشه نیست 
پس کو ؟ :/ 
+شاید یه جنبه و دل خاصی بخواد... عادت هم میشه دیگه... 
پاسخ:
یعنی انتظار داری چه کار کنه؟

+آره من واقعا دلشو نداشتم. نمیدونم واقعا عادت میشه؟
من از اونایی‌ام که برم عیادت بیمار فشارم میفته و رنگم مثل گچ میشه! :/
اینقدر ضعیف‌.. برای همین بهت افتخار میکنم ^_^
کلا چی کار میکنه پس 
همینجوری نشسته داره نگاه میکنه :/ 
+خخخ ... چاکریم...
بحث ضعیف بودن نیست لوسی :) هرکس تحمل و ظرفیت و مسایلی رو داره ... منم تو خیلی چیزها ضعیفم و تحمل و ظرفیتشون رو ندارم :) 
مثلا تحمل اینکه ازدواج کنم بچه داشته باشم ، کنارش بخوام درسم بخونم برام محاله ! 
پاسخ:
دنیا رو ساخته و نظامات گذاشته و به انسان اختیار داره و عالم و ما فیها و مسئولیت کشف نظاماتش رو سپرده دست ما دیگه.
و با اون سیل و زلزله گاهی یادمون میاره که اصل دنیا دست کیه و ما هرقدر هم مختار باشیم مقهور قدرت اوییم. ولی اصولا دخالتش در زندگی‌ها بر اساس سنتهاشه نه بتمن‌طور!

آره درسته هرکس یه ظرفیتی داره. ولی اینی که گفتی ازت بر میاد:دی
۱۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۰:۰۹ آشنای بی نشان
من تو لحظات پر آشوب به یه چیزهایی فکر میکنم که خیلی ها تو آرامش هم بهش فکر نمیکنن:)))
پاسخ:
مثلا چه چیز خاصی؟ غالبا برای همه همینطوره‌ها! نیست؟ :)
۱۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۱:۳۳ آشنای بی نشان
مثلا یادمه تو دوران خدمت همه درگیر این بودن بهمون مرخصی میدن یا نه من برگشتم به دوستم گفتم کلاه من کجه؟
اونم برگشت گفت من به چی فکر میکنم تو به چی:)))
پاسخ:
:)) بامزه بود :)
۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۴۱ پلڪــــ شیشـہ اے
من وقتایی که دیگه مغزم قد نمیده و استرس فولم، میرم رو دور: یا فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، یا فاطمه زهرا (سلام الله علیها)...


پاسخ:
خیلی هم عالی ^_^
ان‌شالله همیشه در پناه ایشون باشی :*
۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۳:۳۵ پلڪــــ شیشـہ اے
برمیگرده به یه گردنه خیلی وحشتناک زندگیم. احتمالا مال اون موقع است.
ان شاءالله که فقط لقلقه نباشه

:* خیلی ممنونم.
پاسخ:
ان‌شالله که سخت‌ترین گردنه زندگیت همون بوده باشه ^_^
نه مطمئنا نیست و جانت رو تسخیر کرده.