ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

پویش موثرترین وبلاگها

چهارشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۷، ۱۱:۱۲ ق.ظ

یه مقدار زیادی تاخیر داشتم اما بالاخره قسمت شد این چند خط رو برای لبیک گفتن به دعوت پیچک عزیزم و همچنین جناب ن.ا بنویسم.

ماجرای پویش موثرترین وبلاگ‌ها  و اهداف و قواعد پویش رو حتما میدونین. پس توضیح اضافه نمی‌دم و میرم سراغ وبلاگ هایی که برای من جزو وبلاگهای خوب بیان هستند که انصافا به سختی انتخاب شدن.(این پست رو روز دوم اسفند با شروع پویش نوشتم و از اون روز هی دارم فهرست رو بالا و پایین میکنم! در این حد سخت بوده نوشتن این پست برای من!) نمیتونم بگم سطح اثرگذاری این وبها چقدره چون اثرپذیری آدمها متفاوته در نتیجه بیشتر روی محتوای خوب و سبک وبلاگ نویسی مانور دادم و خوندنشون رو توصیه میکنم. انتخابشون هم واقعا سخت بود. من چند فاکتور برای انتخاب وبها به عنوان وبهای موثر داشتم که در هر فاکتور و شاخصم چندین وبلاگ قرار میگرفت. خب من از هر شاخصی یک وبلاگ رو انتخاب کردم و همه رو معرفی نکردم. شاخص‏هام رو در ذیل معرفی هر وب توضیح دادم که بر چه اساس این وبلاگ انتخاب شده. 

خوبه بدونید حتی چندتا از این وبلاگ‌ها رو مداوماً دنبال نمیکنم و اونها هم دنبالم نمیکنند و حتی شاید با من مشکل هم داشته باشند_که دارند و من مطلعم!_ اما خب برام جذابن و هروقت حجم اندوخته‌ی جذبه در خونم میاد پایین میرم سراغشون. :)

خدمتتون عرض کنم که وبلاگ‌های حاضر در بیان که خوندنشون رو دوست دارم به قرار زیر هستند (وب‌ها به ترتیب حروف الفبا چیده شده‌اند و ترتیب اثرگذاری اونها ممکنه کاملا برعکس چیزی باشه که تصور میشه!!)


1. بازتاب نفس صبحدمان: آرامش موجود در وبشون رو دوست دارم و نگاهشون به مسائل روزمره، جذاب و خلاقانه است. هرچند که به خاطر حس خیلی خوبی که ازشون میگیرم، خیلی هم باهاشون تعارف دارم و همین باعث میشه مثل دوستان دیگه خیلی هم براشون کامنت نذارم و اعلام حضور نکنم ولی باز هم وبشون برام از جذاب‌ترین وبلاگ‌هاست.


2. بیمارستان دریایی :نویسنده‏ ای از مصادیق بارز حقیقت بخشی به شعار "بسیجی خستگی را خسته کرده!" :) دوستش دارم به خاطر دغدغه‎هاش و به خاطر روحیه‎ی خستگی ناپذیرش. امیدوارم که زودتر برگرده و دوباره بنویسه.


3.پلاکت وبلاگ روزانه‌نویسیِ دختری که متن‌هاش برای من پر از خلاقیت ناشی از سبک نگارشه. هرچند که به نظرم نمیاد که من و جولیک یه روزی بتونیم در واکاوی‌هامون از مسائل به اشتراک نظر برسیم اما خوندن روزانه‎نویسی‎هاش غالباً منو سر ذوق میاره :)

به نظرم میاد کاری که جولیک در پستهاش میکنه از مصادیق واقعی وبلاگ نویسیه. وبلاگ پلاکت رو از بین چندین گزینه‌ی متعدد که منطبق بر شاخصِ نحوه نگارش‌ و ادبیات خلاقانه و منحصر بفرد بودند، انتخاب کردم و دوست‌تر داشتم که همه‌شون رو نام ببرم اما خب فکر میکنم همه‎شون موافق باشن که جولیک برای اول شدن تو این گروه شایسته است.


4. صالحات وبلاگی دغدغه‎مند و وزین که به مطالعات تخصصی مسائل زنان و خانواده در جامعه میپردازه. جملات ایشون خیلی وقتها برام الهام‌بخش و راهگشا بوده و نگاه من به برخی مسائل رو گسترده کرده. مخصوصا نکاتی که در واکاوی جریان‌های فکری موجود در رابطه با زنان در جامعه بیان میکنند برای من جذابه. علاوه بر اون کلا با ورود به وبلاگشون از نویسنده حس خوب میگیرم با اینکه با هم بحث و مخالفت هم زیاد کردیم :دی


5. فیش‌نگار وبلاگی با هدف ایجاد بحث و برپایی کرسی‌های آزاداندیشی که اونقدر پرطرفدار هست که اصلا فکر نمیکنم که نیاز به تعریف و توصیه من داشته باشه. وبلاگ مفید برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات و دریافت اطلاعات و نحوه نگرش سایرین در مورد موضوعات خاص.

 

6. نون و القلم و ما یسطرون وبلاگ دیگری است که نویسنده‌ش فکرهای خوب منتشر میکنه و نگاه آدم به مسائل مختلف رو تغییر میده. من نویسنده‌ی وبلاگ نون و قلم رو از مصادیق انسان های مصمم و با پشتکار تصور می‌کنم و همین نوع از شخصیت نویسنده برام کافیه تا یک وب رو به طور جدی دنبال کنم.


7. همسر بهشتی وبلاگ دوست عزیزی که خیلی خوب و سنجیده زندگی ما خانم‌ها رو زیر ذره‌بین قرار داده و هر از گاهی به یکی از مشکلات خانم‌ها می‌پردازه و سعی می‌کنه برای رفع اون مشکلات و درگیریهای ذهنی و عملی، که عموماً در زندگی خانم‏‎های جامعه زیاد دیده میشه، راهکار ارائه بده. روزگاری که از خودم و شرایطم ناراضی بودم با خوندن وب ایشون عاشق زندگی میشدم و بدیهای خودم رو میدیدم! و هروقت عشقم به زندگی مشترک کم میشد میرفتم سراغ وب ایشون! حتی بدون اینکه تغییری بکنم نگاهم به کل زندگی و خودم و همسرم تغییر میکرد و فکر میکنم همین تغییر نگاه‎ها عاقبت دستم رو گرفت... یه جورایی مدیون ایشون هستم. این نوع از اثرگذاری برای من خیلی ارزشمنده..



و اما بار دیگر بلاگری که دوستش میداشتم...

وبلاگ ایشون در پرشین بلاگ منتشر میشد و برای همین ایشون رو از پویش جدا کردم ولی نمیشد از موثرترین وبلاگها صحبت بشه و من از این وبلاگِ پرنور اسم نبرم. ایشون سالهاست که دیگه نمی نویسن ولی خدا رو شکر آرشیوشون تا حدی که در سونامی‎ها حذف نشده(!) در دسترس باقی مونده!

**سالهاااا پیش در اولین روزهایی که من فهمیدم چیزی به اسم وبلاگ وجود داره، توسط دوست عزیزم به این پست دعوت شدم و از اون به بعد تقریبا هر روز به امید پست جدید ایشون به وبلاگش سر میزدم.. اعتراف میکنم از اون روز تا الان که نزدیک به ده سال ازش میگذره، هیچکس در عالم بلاگستان به اندازه نویسنده این وب و این متون برای من تاثیرگذار نشد، هیچکس من رو اینقدر مدیون خودش نکرد و اینقدر در پرورش افق نگاه من و شخصیت من موفق نبود. نویسنده این وب یک الگوی مناسب برای دختران جامعه است. دختری کاملاً امروزی، فعال و اجتماعیِ کاملاً موفق که به برکت همین وبلاگ نویسی خالصانه و ارزشمندش بعدها اذن دخول به حرم حضرت سیدالشهدا_علیه السلام رو دریافت کرد. امیدوارم بانوی آیه‏‎های بلاگستان در اون دیار زیباش که هر اردیبهشت بوی بهارنارنج در کوچه باغ‎هاش می‎پیچه، هر لحظه زندگیش غرق در نور باشه و در سنگر مادری و سنگر معلمی به بهترین نحو ممکن به انسان سازی بپردازه. که میدونم همینطوره. بانویی که برای خاطر آیه ها می نوشت. برای خاطر آیه‎هایی که دوستشان داشت...


**وبلاگ دیگری رو هم اینبار در بلاگفا معرفی میکنم که ایشون هم دیگه نمی نویسه و من به ایشون مدیونم به خاطر همه اشکهایی که به برکت خوندن روضه‎های دلنشینش بر گونه‎هام دوید. وبلاگ و نویسنده‎ای که در فضای مجازی برای حضرت ارباب حسینیه‎‎ی دلش رو بنا کرد و او هم جایزه خلوص‎نیت و ارزشمندی مطالبش رو با راهی شدن به دیار سیدالشهداء_علیه السلام از حضرت گرفت. روزگاری بود که گاهی می نشستم دو سه ساعت تمام بارها و بارها روضه‏‎هاش رو مرور میکردم و اشک میریختم.. نوشته هاش به تمام معنا رزق بود...

امیدوارم هرجا که هست زندگیش زیر سایه ی عنایات حضرت سیدالشهداء پربرکت و پر نور باشه.


+آه چه حسرتی بر دلم نشست از یادآوری این دو بزرگوار...

دارم فکر میکنم به قلم‎هایی که ممهور به سوگند پروردگارند...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۱۲/۱۵
لوسی می

نظرات  (۱۵)

میدونی وقتی میری میبینی یه وبلاگی آخری مطلبش نوشته شده: 5 سال پیش. ده سال پیش. سه سال پیش، چه حسی داره؟ آدمایی که خوب مینوشتن و لحظه به لحظه باهاشون زندگی میکردی و الان نه میدونی کجان و نه میدونی چه بر سرشون اومده و نه میدونی زنده ن یا ...
پاسخ:
بله واقعا همینطوره..
خیلی حیفه که بعضیها بقیه رو از حضور خودشون محروم میکنن.
نمیدونم چه سری هست تو این فضا که با اینکه هیچوقت تعامل احساسی با هم نداریم اما به هم وابسته میشیم...
خانم الف فکر کنم تا این لحظه بیشترین آرا رو کسب کرده و به حق که وبلاگ و بلاگر مؤثری بوده و هست :)
پاسخ:
واقعا؟ چک کردی؟ خودت هم احتمالا جایگاه خوبی داشته باشی. چندین تا معرفی ازت خوندم.
بیا و خوندم تو پویش شرکت کن :)
دوست دارم وب هایی که معرفی میکنی رو بشناسم:)
لینک وبلاگ صالحات مشکل داره.
پاسخ:
فکر میکنم ایشون برای لینک‌دهی به وبشون محدودیت ایجاد کردن.
نویسنده وبلاگ همین خانم رهرو هستند که چندتا کامنت پایین‌تر کامنتشونو هست. از روی کامنتشون آدرس رو بزن.
اوه! اسم منم هست!
حسن نظر شما بیشک مایه مباهات بنده است. ♣
پاسخ:
اختیار دارین.
حسینیه دل رو از قدیما می خوندم. بچه بودم اصلا اون موقع ها.
به نظرم آدم عجیبی میومد. یه عجیب ِ مبهم. 
حال خوبی داشت واسم وبلاگش
پاسخ:
من جوان بودم :))
چرا عجیب و مبهم؟
من اول فکر میکردم نویسنده‌ش آقا باشه و خیلی نزدیک نمی شدم! وقتی جایزه کربلا رو برنده شد و اسمش رو فهمیدم احساس کردم خیلی هم نزدیک بوده بهم! نمیدونم چرا!
۱۵ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۳۲ پیـــچـ ـک
سلام
من چرا این همه اسم بیمارستان دریایی رو شنیدم ولی تا حالا نخوندمش؟
شایدم میخوندم ولی یادم نمیاد. 


ماها باهم تعامل احساسی داریم. 
پاسخ:
سلام. خب الان کلیک کن ببین میخوندی آیا؟
برای من افتخاره که در لیست وبلاگ های برگزیده از نظر شما هستم.

و ممنون بابت تعریف ها. امیدوارم همین طور باشم که شما گفتید.

اتفاقا اون بحث ها خیلی برای من مفید بوده و هست، ولو چالش برانگیز. چون شما در اون مباحثه‌ها دقیقا جایی از موضوع رو میبینید که من ندیده بودم و این باعث تفکر و بیشتر و بهتر من میشد.

برای خاطر آیه هارو من گاهی گذری ازش رد شده بودم، اما نمی دونم چرا این رد شدن ها باعث نشد مخاطبشون بشم و این چند روز که یک بزرگوار دیگه هم اون رو معرفی کردن سرزدم دیدم از چه گنجی باز موندم

این پستی هم که اولین بار شما ازش خوندید و لینکشو گذاشتین خیلی خوب بود.

کاش چنین پویشی خیلی وقت پیش ایجاد شده بود و زودتر با وبلاگای خوب و پر محتوا آشنا میشدیم.

خدا به توفیقات شما و همه بزرگوارانی که در این پویش شرکت کردند و آقای ن.ا که بانی این پویش بودن، اضافه کنه ان شاء الله


پاسخ:
اختیار دارین. :)
آره برای منم مفید بوده واقعا. خوشحالم که اینو ازتون میشنوم(میخونم)
 وبلاگ بهارنارنجشم ببینید. معلوم بود تو متن که دو تا وبشون رو معرفی کردم؟
به نظرم هردو وب فوق العاده بودند... اصلا یادم نمیره حس و حالم رو وقتی نوشت که جایزه کربلا رو برای متنهاش برنده شده و وقتی که نوشت برای انجام بخشی از پایان‌نامه‌ش راهی کربلاست! این حجم از نظرکردگی واقعا اون روزها برام عجیب بود.. تا می‌نوشت دلم کربلا میخواد چند وقت بعد پستی از عزیمتش میخوندیم! من جداً با خوندن وبش از همه لحاظ تحت تاثیر قرار گرفتم.. بعدم که رفت سراغ بهارنارنج نویسی و اون وب به خاطر مختصر نویسی جذابتر هم بود.
البته اون موقع‌ها اینطور از آیات نوشتن خیلی منحصر بفرد بود. بعدها نمونه‌های مشابه هم دیدم اما خب تاثیر این یکی برای من خیلی بیشتر از بقیه شد..
حالا ان‌شالله فرصت شد بخونین. من که دوستش داشتم‌.
بله واقعا خدا خیرشون بده.:)
ان شاء الله وقت میذارم وبلاگ هارو می خونم

بله هر دو در متن مشخص و تفکیک شده هست

هومورو درست گفتن، لینک صالحات رو اشتباهی گذاشتید.
من خودم چک نکرده بودم و متوجه نشدم
پاسخ:
ان‌شالله شما هم خوشت بیاد.

واقعا؟ الآن درست میکنم.
تو این پویش نه، ولی یه روز وبلاگ‌هایی رو که می‌خونم حتما معرفی می‌کنم ایشالا :)
پاسخ:
ان‌شالله. ببین من کدم رو اگه فراموش کرده باشم برای ورود به دایره مخاطبان آینده‌ت به مشکل میخورم آیا؟
من خستگی رو خسته کردم؟! ای بابا.. ای بابا.. حسن ظن داری عزیز، وگرنه خزعبلات ما قابل این حرفا نبود... ممنون از محبتت. 
پاسخ:
همینی که هست!
قربون تو :*

هر وقت یادت رفت بیا بپرس. تو ۴۱ امین کامنت بودی، در تاریخ ۲۵ بهمن ۹۷. پس میشی ۹۷۱۱۲۵۰۴۱
پاسخ:
عجب عجب! حقا که یک شخصیت دانشگاهی هستی ^_^
آره. منم فکر میکردم آقاست.

چرایی مبهم بودنش رو نمیدونم. ولی انگار وبلاگش یه جزیره ی دور بود از کلنی ِ باقی ِ وبلاگ ها. خودش دور بود از بقیه ی بلاگر ها. هیچ چیزی از خودش، توی وبلاگش نمود نداشت. نظری تائید نمیشد. ( البته من هرگز برای این وبلاگ نظر نذاشتم ، نمی دونم تائید نمی شد یا بقیه هم مثل من بودند. ) این ها واسه من نشون می داد نویسنده نمی خواد نما باشه، حتی یک ذره. مبهم بود واسه همین. 
پاسخ:
آره همینطور بود. من چند بار براشون کامنت گذاشتم و یادمه که همیشه جواب سلام رو با "سلام و نور" پاسخ میداد. و من پر از حس خوب میشدم :)
میومد تو وب خودت جواب میداد و هیچوقت تایید نمی کرد.
آره دقیقا. و وقتی که برنده کربلا شد من با خودم فکر کردم که چقدر ناراحت شده که اسمش لو رفته حتما :دی
۱۶ اسفند ۹۷ ، ۱۸:۲۵ کرگدنِ بنفش
و وبلاگ دلژین خدا بیامرز 😂
پاسخ:
آخ آخ گفتیا! کجایی دخترم بلاگ بی تو صفا ندارهههه😢😢
تشکر ویژه بابت معرفی بلاگری که دوستش میداشتی:)
پاسخ:
قربونت. این سپاسِ بعد از مراجعه به اون وبه یا قبلش؟ :دی
بعدش:)
پاسخ:
هوممممم، این دلچسبه 😊
نوش جونت 😍