1762.

و گل پسری که به شدددددددت عاشق مکیدن پتو و پارچه جاته..

الپتو! الپتو!

:|

+و ایضاً به طرزی عجیب دستمال کاغذی!!

که دستمال کاعذی رو میخوره دیگه نمی مکه!

1761.

یکی از بهترین راه های هیجان زده کردن لوسی می

اینه که یهو، سر ظهر، بی خبر، برگردی خونه..

:)

1760.

اعصابم خط خطیه!

و دلیل اصلیش برام مبهمه!

نمیدونم!

شاید چون یه تیری که درتاریکی پرتاب کردم به سنگ خورده،

یا شاید چون مستر روز تعطیلی پاشده رفته سر کار،

یا شاید چون پسرک از صبح که بیدار شده رفته بالا،

یا شاید چون برنامه مون برای واکسن گل پسر و بردنش به درمانگاه به هم ریخته،

یا شاید چون دلم میخواست مهمونی عصر رو برم

اما جرئت نمیکنم با این دست گل پسر برم مهمونی و حرف بشنوم!

یا شاید چون از صبح قدری مریض احوالم،

یا شاید چون یکی که شوهرش مهندس نیست

روز مهندس رو به شوهرش تبریک گفته!!

آره فهمیدم! همینه! همین آخریه س!
:))


+خب مراعات کنین بابا ملت الکی که مهندس نشدن که شما هرکی رو می بینین میگین مهندس!
یا هرکس که کاردانی و کارشناسی یه رشته ی فنی رو خونده، شده مهندس! ای بابا!
سر صبحی اعصاب آدمو خط خطی می کنن! :دی

1759.

چقدر بعضیا خودشون رو دلسوزتر از همه تصور میکنند

حرصم میگیره از این موجودات!

که فکر میکنند فقط خودشون درست میگن!

حالا تو درست میگی دمت گرم

اما بذار بقیه هم حرف بزنن خب!

:|

1758.

من قول میدم

که همسری باشم

که زندگیت پر از لحظه های خوب با من باشه

که اگر یه روزی مردونه برای خدا رفتی

روم بشه بگم منم همسرشم..

1757.

یهو فهمیدم من انقدر خوب نبودم

که اگر روزی مستر بخواد بره

پر از شرمندگی ابدی خواهم موند...

:(

+من خووووب میشم قول میدم..

1756.

فکر کردن به اینکه من هم روزگاری بدون تو باشم..

واااااای که حتی قابل فکر کردن هم نیست...

1755.

من شغلهایی رو دوست دارم

که شخص به طور مستقیم به ازای کاری که کرده دست مزد میگیره.

مثلاً حقوق خیاطها و آشپزها رو دلچسب تر از حقوق کارمندها می بینم.

هرچند که کارمند هم از سوادی که داره پول میگیره

اما چون حقوقش ثابته و متاسفانه مستقل از میزان خدمتشه

خیلی بهش علاقه ندارم..

شاید به جرئت بگم حتی درآمد تایپیستها رو بیشتر می پسندم تا درآمد کارمندی!

+بدتر از همه ی اینها هم فروشندگان! اصلا دوست ندارم  شغل فروشندگی داشته باشم!

یا مشاور املاک باشم مثلا! :|

+البته هرکسی تو هر شغلی میتونه نون حلال بخوره.. منظورم حلال بودنش نبود منظورم لذتش بود.

+ و سرآمد همه ی اینها، کارآفرینیه.. من یه روزی یه کارآفرین بزرگ میشم.. میدونم.. :)

کارآفرینی رویای شغلی منه..

1754.

دیشب با مستر رفتیم قدری خوش بگذرونیم

بعد که یادمون اومد روز مهندسه

گفتیم خب! اینم از جشن روز مهندس!!

:))

1753.

وقتی بعد از چهار سال

میری برای خودت کفش میخری!

:|

1752.

این کلیپ رو ببینید.

1751.

قُل هَل نُنَبِّئُکُم بِالاَخسَرینَ اَعمالًا

اَلَّذینَ ضَلَّ سَعیُهُم فِى الحَیوةِ الدُّنیا

وَ هُم یَحسَبونَ اَنَّهُم یُحسِنونَ صُنعًا..

+اند آی! :(

+بگو آیا شما را مطلع کنم از زیانکارترین مردم در اعمالشان؟

آنهایی که تلاشهایشان در زندگی دنیا نابود شده؛

با این حال، می‌پندارند کار نیک انجام می‌دهند!

سوره ی کهف آیه ی 103 و 104

1750.

بعضی ها رو فقط در صورتی حاضرم ببخشم

که کسی از طرف خدا به من قول بده که

اگر ببخشمشون، خدا هم منو خواهد بخشید...

+به نظرم این تنها زمانیه که آدم بخشنده هم میتونه ادعا کنه بازی رو برده!

1749.

آیا واقعا بخشیدن آدمها باعث سبکی روح میشه؟!

من فکر میکنم بخشیدنشون،

و واگذار نکردن بعضی از کارها به خدا

بیشتر باعث آزار روحه تا سبکی روح!

آدم هی ظلم ببینه،

و طرف ریلکس زندگیشو بکنه

و تو ببخشی!!

به نظرتون بُرد با کیه؟!

+خیلی ضیق صدر دارم نه؟! :دی

ولی واقعا برای من سخته! چرا باید کسی رو ببخشم که همیشه طلبکار بوده؟!

1748.

فک کن بعد از پنج سال زندگی

بفهمی که تمام منتهایی که تو این پنج سال

از این و اون شنیدی تو خالی بوده

و اونها هیییییییچچچچچ کاری برات نکرده بودن!!!

+چطور روشون میشده کاری رو که نکرده ن این همه به روی من بیارن؟!