ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۳۸ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

مادر بودن
غمگین ترین شادی دنیاست... 


+یه جا اینو با "زن بودن" خوندم
شایدم قبلا تو وبم گذاشته باشم با همون "زن بودن"
که پیداش نکردم!
ولی واقعا به نظرم "مادر بودن" مصداق بیشتری داره
مادر بودن یک شادی خیلی غمگینه!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۴
لوسی می
پدرشوهر که واسه خودش توهم دلخوری ایجاد کرده
و دیگه حتی یه احوال از ما نمی پرسن!
نه اون روزهای اول که دم به دقیقه از این پنجره سرشونو میووردن بیرون
و ری به ری رو اعصاب من بودن و می پرسیدن "میگه دستشوییشو؟!(با تعبیر عامیانه!)"
نه الان که سه روزه حتی نمی پرسن تو که شوهرت نیست زنده ای دختر؟!
واقعا چرا ما آدمها یا از اینور بوم میفتیم یا از اونور؟!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۳
لوسی می

هفتمین روز پروژه مونه

و مستر سه روزه که نیست!

:|

 

+خوشبینانه ترین حالت اینه که پس فردا بیاد!

+خیر سرمون کلی روزها رو عقب جلو کردیم

که یه وقتی پروژه رو عملی کنیم

که مثلا مستر خونه باشه و من با این وضعیتم اذیت نشم! :|


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۰۸
لوسی می
داشتم فکر میکردم چرا لینک هیچکس نیستم؟!
چون خودم لیست پیوند ندارم؟!  


+این صرفاً یک سوال بود! نه گلایه!
تو رو خدا کسی بعد از خوندن این پست منو لینک نکنه
که دلخور میشما!
گفته باشم!! ;)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۲
لوسی می
هر یک گناهی که شما می کنید،
بین شما و خدا پرده و حجابی ایجاد می کند،
هر یک گناهی که شما مرتکب می شوید،
شما را از اهل بیت دور می کند...  


+آیت الله مشکینی.
+حالا فک کن یکی مثل من چقدددددر دوره
و چقدر حجاب جلوی چشمشه
که هرچی هم گناه میکنم،
اصلا نمی فهمم دورتر شده م!
هر روز انگار همون جایی هستم که دیروز بودم!
:((
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۲
لوسی می
پدر شوهرم از من دلخور شده.
و دلخوریشو به مستر گفته.
مستر میخواد برم و براش توضیح بدم که دلخوریش صرفاً یک سوء تفاهمه.
اما من ترجیح میدم به روی خودم نیارم و سکوت کنم!!  

+این روزها ترجیح میدم برخلاف همیشه
اینقدر بقیه رو مهم و محق ندونم!
خودم رو دوست داشته باشم
و تو هر دلخوری نابه جایی که از من برای کسی ایجاد میشه
به خودم هم حق بدم!
اگر نتونم به راحتی به خودم حق بدم،
حتماً عذرخواهی خواهم کرد.
+دلیلش هم تکرار مکرر این مدل تجربه هاست!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۱
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۵ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۱
لوسی می
وقتی مستر از قبل خبر میده و میگه دیر میام
دیگه هرچقدر هم دیرش
دیرتر و دیرترتر بشه
آدم نمیتونه زنگ بزنه غر بزنه!
:(
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۰
لوسی می
خدایا! هرکار میکنم،
هرطور فکر میکنم
هرطور بالا پایین میکنم
و میخوام از یه جایی یه چیزی دربیارم
هیچیِ هیچیِ هیچی
از خودت،
و از سیاستهای دنیاداریت سر در نمیارم!!
اصلا چرا اینقددددددددددددر دور از فهمی آخه؟!  


+همه ش هم حسرت میخورم به این آیه ای که مدام توی ذهنم می چرخه:
إنّی أعلَمُ مِن اللهِ ما لا تَعلَمون. من از خدا چیزهایی میدانم که شما نمیدانید!
+یک وقتی هست که چیزهایی هست که نمیدونم،
یک وقتی هم هست که هیچ چیز نمیدونم!
من الان تو دومیشم!
:((
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۴۰
لوسی می

دیروز به مبلهامون نگاه میکردم

باورم نمیشد سه سال از روزی که خریدیمشون گذشته!

همیشه فکر میکردم خیلی نو هستند!!

آخ آخ آخ! می بینی؟!

این قافله ی عمر "عجب" میگذرد..

چکار میتونم بکنم که این زندگی قدری آهسته تر پیش بره

من هنوز زندگی نکردم!

 

+خیلی دردناکه که به چشم خود گذر عمر خویش می بینم!! :((



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۳۹
لوسی می
از این میزهایی داریم که پایه هایش جمع می شن
پسرکم دو پایه ش رو کامل خم کرده
و دو پایه ش ایستاده ست
و بعدم با ذوق فراوون مشغول بازی با سرسره جدیدش شده..
و حتی یک لحظه
"مامان مامان منو ببین"
از دهنش نمیفته!
حتی وقتی دارم نگاش میکنم!!
:)

+عزیزمی تو...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۳۸
لوسی می

پسرکم این سرِ خونه پیش مهمونها نشسته

من و مستر هم اون سرِ خونه!

فقط با لب زدن و ایما و اشاره

بهش علامت میدم که

"بریم دستشویی؟!"

اونم با ایما و اشاره و لب زدن

بدون اینکه صداش در بیاد و کسی متوجه بشه

به من علامت میده که

"نه! پیش حاجی بابا بمونم!"

 

+ینی میخواستم درسته قورتش بدم که اینقدر ناقلا شده!



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۳۸
لوسی می
برای دومین بار
و البته ان شاء الله که آخرین بار
دل رو به دریا زدیم
و گفتیم از این سه روز تعطیلی استفاده کنیم
و یک بار دیگه با بزرگترین چالش زندگیمون
یعنی برگزاری مناسک "خداحافظی ابدی با پوشک"
مواجه بشیم!!  


+شاخ این غول شکستنی است. :)
+این بار مستر هست و حضور و کمکش کلی آرامش بخشه.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۳ ، ۰۷:۴۲
لوسی می

دیروز رفتم سونو!

نفهمید نی نی مون چیه!

شایدم فهمید و نگفت :|

چون اصلا خوش اخلاق نبود.

:(

 

+همین موضوع حس دختر بودن سنجد رو تقویت کرد!



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۰۰
لوسی می
از بس پسرک آدم مستقلی شده
که من شدیداً احساس کمبود محبت دارم!!
وقتی بهم گفت:" تو نرو!"
احساس کردم چقدددددر به این جمله نیاز داشتم!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۷:۴۱
لوسی می