ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۱۱۰ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

چقدر دلم میخواست که همین الان
یکی تو تلگرام یا همینجا یا هرجا
بهم میگفت دلش یک همزبون میخواد!
درست مثل من!
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۴ ، ۰۱:۲۴
لوسی می

نمیدونم چی میخوام بگم!

فقط میدونم که

یه چیزی هست که میخوام بگم...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۴ ، ۰۱:۲۳
لوسی می

نگرانم که مبادا غیبت های مستر

روی روان پسرک اثر منفی داشته باشه.



+که میدونم داره!

همین که بعد از 14 ساعت بازی مداوم

با دو تا مخالفت من اینطوری بی دلیل میزنه زیر گریه

و جیغ و داد راه میندازه

یعنی جای خالی باباش خیلی آزارش میده..

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۴ ، ۰۰:۳۹
لوسی می

استکان یخ زده ی چای رو تو دستم گرفته باشم

چای رو خالی کرده باشم

و دوباره آب کتری رو جوشونده باشم

و دوباره چای دم کرده باشم

و دوباره یک استکان چای ریخته باشم

و دوباره استکان یخ زده چای رو تو دستم گرفته باشم

یک سیکل معیوب که امروز بارها و بارها و بارها برای من تکرار شد..



+یادم نمیاد اصلاً که در نهایت یک چای گرم خوردم یا نه؟!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۴ ، ۰۰:۳۷
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۵ آذر ۹۴ ، ۲۰:۵۵
لوسی می

بالاخره یک روزی

به صورت پُستی،

برای کسی هدیه میفرستم.

:)

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۴ ، ۱۶:۰۲
لوسی می

منی که اصلاً

فلسفه وجودی، ضرورت و زیبایی

بوفه های چینی جات رو درک نمیکنم!

:|



+اینکه برای صنایع دستی و هنری،

مثل میناکاری و قلم کاری

ویترین داشته باشی بد نیست،

اما اینکه بوفه تهیه کنی که ظرف گرون قیمت بخری توش بذاری

واقعا کار عجیبه برام!

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۴ ، ۱۶:۰۰
لوسی می
"حسین کیست؟
سوالی عمیق که می‌تواند باعث شود افراد دین خود را تغییر دهند
و تنها زمانی می‌تواند پاسخ داده شود
که شما با پای پیاده به حرم حسین رفته باشید."


+به نقل از هافینگتون پست!
+البته من نتونستم تو هافینگتون پست پیداش کنم! :(

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۴ ، ۱۲:۴۹
لوسی می
و سنجدکم که حالا به خوبی منظورش رو منتقل میکنه.
و این روزها برای گرفتن اشیاء دستش رو دراز میکنه و میگیره.
:)
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۴ ، ۱۱:۴۹
لوسی می
دیروز و امروز برای اولین بار کاردستی درست کردیم.
حوض ماهی و پرنده!
:)

+نقاشی روی دیوار!
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۴ ، ۱۱:۴۷
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۵ آذر ۹۴ ، ۱۱:۴۳
لوسی می

سر دیگ نذری

وقتی یکی برای نسل رحمت و مغفرت میخواست

و دیگری برای آبا و اجداد،

ملاقه رو گرفتم و نذری رو هم زدم و بلند گفتم:

خدایا پدر و مادر عروسهام

تا هفت نسلِ پس و پیش!!

:)



+باید دعا کنیم، اگر سعادت نسل پیش روی بچه هامون رو میخوایم

برای همسرانشون و والدینشون و هفت پشتشون، از همین حالا دعا کنیم :)

چرا که نه؟!

+ینی عروسهای من الان به دنیا اومدن؟! :)

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۴ ، ۲۱:۲۵
لوسی می

بعضی ها در پس فراقها و سختی هایی که براشون اتفاق میفته

لحظات زندگی و وصالشون رو قدر میدونند،

و بعضی هم1 در هنگام وصال در عوض لذت بردن از لحظات،

به سختی و با تأخیر بار غصه ها و سختیهاشون رو زمین میگذارند..



1 از می! :(

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۴ ، ۱۹:۳۹
لوسی می

بعد از شش ساعت

پسرک رو با حالت دلخوری صدا زدم که بیاد خونه؛

تا اومد منو بوسید و گفت:

مامان فردا دیگه نمیرم بالا!

:|



+و من فکر کردم تو چقدر بزرگ شدی

که حالا دیگه خودت می فهمی باید چی بگی

و سعی میکنی از دلم درآری!!

عزیزمممم :*

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۴ ، ۱۹:۳۶
لوسی می

هر وقت تو ماشین

از روی شونه ی چپم

به مستر خیره میشم

عشقی غمگین به قلبم هجوم میاره

به یاد روزی در دوران عقدمون

که مستر آهنگ "مرو ای دوست" رو پلی کرده بود

و روز بعدش عازم سفر بود..



+و احساس اون روز خاطره انگیز، بعد این سالها دیگه با گوشت و خون من مخلوط شده.

عشق من به مستر،

در همیشه ی تاریخِ با هم بودنمون،

با غم رفتنش عجین بوده، هست و گویا که خواهد بود...

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۴ ، ۱۲:۴۲
لوسی می