ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۱۳۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

امروز یه چیزهایی شنیدم

که مغزم سوت کشید

و همه ی وجودم منتظر جوابه..

چقدر سخته که منتظر جواب دادن های بقیه باشی..

منتظر اینکه یکی جواب این سوالات رو بده!

خدا!

فرجی برسون!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۲۲
لوسی می

تو این مدت نبودن،

خیلی درگیرتر بودم با زندگی.

که پستهاشو فعال می کنم.

تصمیم جدیدی هم گرفتم.

بر مبنای همین پیش نویسی پست ها.

این مدت ده روزه میومدم شرح حال می نوشتم و می رفتم پیِ زندگیم.

دیگه دنبال حواشیش نبودم و وب نمیومدم.

همینش خوب بود.

ینی ماکزیمم روزی یک بار به وبم سر میزدم.

در شرایط قبل که پستها رو هر روز می نوشتم،

روزی لااقل دو یا سه بار میومدم سر میزدم که اگر کامنتی هست جواب بدم(حداقللللل!)

یا خودم جوگیر میشدم دوباره یه پیج از وبم رو میخوندم

و حس و حالاتم رو هی بازخونی میکردم(بس که جنبه ی وب نویسی دارم!)

حالا برای اینکه مدام نیام و هی سر شما رو هم به درد نیارم

و اینقدر شرمنده ی محبت شما و بی جنبگی های خودم نباشم

تصمیم گرفتم از حالا دو روز در هفته پست بذارم.

مثلا جمعه ها و سه شنبه ها.

و هر جمعه و سه شنبه احتمالا ده تا پست آپ کنم.

حالا شاید روزهاش در ابتدای کار پس و پیش بشه

اما سعی میکنم روزهایی رو ثابت کنم که برنامه ی زندگیم دقیقتر باشه.

و احتمالا پستهام قدری مشروح تر باشه و طولانی تر در ادامه ی مطلب.

یه سری تغییراتیه که احتمالا ایجاد خواهد شد.

ممنونم از همه تون.

که تو این مدت ده-دوازده روزه بودید واقعا.

من خیلی به یادتون بودم.. خیلی.

بازم التماس دعا.



+پستهای پیش نویس رو هم فعال کردم.

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۳۳
لوسی می

من اومدم دوباره،

سلام!



+سلام کوچیک و بزرگ نداره.:)

شعر عموهای فیتیله ای بود اگر شنیده باشین!

+این شماره های جهش یافته ی پست ها، به خاطر اینه که من حیفم میومد حرفهامو ننویسم.

لأنَّهُ الان اینطوری شده.

ان شالله پست های این مدت رو به زودی از حالت پیش نویس خارج میکنم.

+ماه رمضان بر همه تون مبارککککک. واقعا مبارک باشه ان شالله براتون. :)

کاش ما رو هم دعا کنین. :)

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۴۵
لوسی می

به عمرم سنگینیِ این حجم بی نهایت از شرم رو

یک باره بر وجودم احساس نکرده بودم!



+خدا برای کسی نخواد که اینطور تو شرایطی گیر کنه.

احساسات توأمان عرق شرم، خنده ی ناشی از شرم، و خشم ناشی از شرم، و گریه ی های های ناشی از همان!

به صورت همزمان.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۴۲
لوسی می
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۶ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۴۷
لوسی می

امروز حرفهای خوبی با هم زدیم..

بعد از مدتها..

و تصمیمهای خوبی گرفتیم..

بعد از مدتها..

ممنونم به خاطر دل پاکت،

و قلب رئوفت،

و چشمهای زلالت..

که به هردومون یادآوری کرد که چی بودیم،

و چی میخواستیم..



+تو برنامه ی پنج ساله ی دوممون تغییراتی ایجاد کردیم..

+سراپا اگر زرد و پژمرده ایم، ولی دل به پاییز نسپرده ایم..

من و تو سبز میشیم دوباره.. سبزِ سبز!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۴۵
لوسی می

با شخصی صحبت میکردم

میگفت اگر می بینی یکی تو بزرگسالی نمیتونه منطقی فکر کنه

به این خاطره که تو بچگیهاش بازی های تخیلی نکرده.

اگر می بینی که تو بزرگسالی هنوز به بازی های بچگانه علاقه منده

به این خاطره که بچگی نکرده

اگر می بینی که فیلم های بزن بزن و جنگی بعضی آقایون رو اینطور مسحور میکنه

به این خاطره که تو بچگی این کارها رو نکردن!

بزرگی که جای بازی کردن نیست!

جای زندگی کردن و آینده ساختنه.



+درست میگه! من هیچ بازی ای تو دلم نمونده که انجامش بدم!

چون تو بچگیم تا دلت بخواد بچگی کردم!

جز یک چیز!

بازی های ساختنی و خراب کردنی که عاشقشم!

بهش گفتم!

میگه حتما تو بچگیهات به این کار علاقه مند بودی و بهت میدون ندادن.

به باز کردن وسایل و خراب کردن و ساختنشون.

میگم آرههههه! من یه عالمه سابقه ی خراب کردن وسایل خونه تو کارنامه م هست!

که همه ش به دلخوری ختم میشد! :|


+اینطور که به نظر میرسه که من و خواهرم بچگی های خوبی داشتیم!

به فکر هم بازی برای بچه هاتون باشین و برای بچگی کردن بهشون میدون بدین!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۵۴
لوسی می

با هر سرفه ی تو،

انگار کسی به سینه ی من چنگ میزنه..

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۱۸
لوسی می

امروز یک اکانت اینستا ایجاد کردم.

البته قراره بدون پست باشه!

فقط برای فالو کردن.

و قول میدم که تو پستها تا حد امکان نظر نذارم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۱۰
لوسی می

گاهی دوست دارم

بی وقفه،

بی انتظار،

بدون چشم داشت،

مداااام قربون صدقه ی مستر برم،

و پروانه وار دورش بچرخم..

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۵
لوسی می

از وقتی دوبلورها جلوی دوربین اومدن

هر شخصیتی رو که می بینم

دوبلورش رو تصور میکنم.



+فکر کنم حق داشتن دوبلورها رو ممنوع التصویر کنن!

چی شد این قانون لغو شد؟

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۴
لوسی می

دوست ندارم پسرهام درونگرا باشن!

چه بکنم؟!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۲۰
لوسی می

آدم نمیدونه تا چه حد باید حرف دکترهای طب سنتی رو باور کنه!

:|

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۱۵
لوسی می

یکی از اقوام مستر

تصورش اینه که من یه آدمِ درونگرام،

و علاوه بر این،

فعالیتم خیلی زیاده

و از وقتم هم خیلی خوب استفاده میکنم!



+نمیدونم چی باعث شده اینقدر در موردم اشتباه فکر کنه!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۱۴
لوسی می

اگر غصه ی عالم هم تو دلم باشه

کافیه تو سرت رو کج کنی و بهم لبخند بزنی

همه ش از دلم میییییرهههه..

و ناخودآگاه میخندم..

:)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۰۰
لوسی می