ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

این منم با همه ترکیباتش...

ماجراهای من و خودم!

یک عدد لوسی‌می هستم در جستجوی مهربانی :)

مستر بهم میگه تو شبیه لوسی‌می هستی!
برای همین اسمم اینه :)

+پسرکی هشت ساله،
و گل پسری پنج ساله دارم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۱۳۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

مستر رفت ماموریت.



+گاهی فکر میکنم کاش همه ی روزهای رفت و برگشت مستر رو ثبت میکردم!

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۰۷
لوسی می

2.

و تا حد ممکن به کار بقیه کاری نداشته باشیم.



+که نود درصد آفات و آسیبهای زلال بودنِ روح از همین کار داشتنهای بیجا شروع میشه.

اینطوری قضاوت کردن هم از وجودمون کم کم رخت بر می بنده ان شالله.

آخه ما چه کار داریم که چه کسی چطوری فکر میکنه و چطوری عمل میکنه؟

+گفتم تا حد ممکن! حدش هم جایی است که اسلام در خطر باشد! :دی

فقط اسلام! نه سلایق ما، نظرات ما، سبک زندگی ما،

واقعا لازم نیست کسی به سبک زندگی ما پایبند باشه! لازمه؟؟!

+کارِ سختیه می دونم!

+این تصمیم دومه بعد از این.

تصمیم اول هم حالش خوبه سلام میرسونه :)

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۰۷
لوسی می

جوانها مکرّر از من سؤال میکنند،

و در مورد معنویّت و تعالی روحی و مانند اینها نصیحت میخواهند؛

خب، (...)

آن چیزی که من از بزرگان شنیدم و به شما عرض میکنم، یک کلمه است؛

مهم‌ترین کار برای اعتلای معنوی و روحی، پرهیز از گناه است؛

این مهم‌ترین کار است. (...)

گناه‌ها را بشناسید، خودتان را مراقبت کنید.

(...)

این مهم‌ترین راه اعتلای معنوی است.

البتّه بلافاصله بعد از این، انجام فرائض است؛

و در میان فرائض هم از همه مهم‌تر نماز است؛

(...)

نماز با حضور قلب، نماز اوّل وقت، حتّی‌المقدور نماز به جماعت،

این چیزها را رعایت کنید، شما اعتلای روحی پیدا خواهید کرد،

فرشته خواهید شد،

از فرشته بالاتر خواهید شد؛ این را شما بدانید.

(...)

هیچ نصیحت دیگری لازم نیست؛

ذکر خاص و مانند اینها هیچ لزومی ندارد.

البتّه خیلی خوب است با قرآن مأنوس باشید،

هر روز حتماً ولو چند آیه‌ای قرآن بخوانید.


+فرشته بشویم :)

+گناه نکنیم، به نماز اهمیت ویژه بدهیم، هر روز ولو چند آیه قرآن بخوانیم و دیگر هیچ!

+صحبتهاشون در جمع دانشجویان بیست تیرماه نود و چهار.

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۳۷
لوسی می

یک روزگاری که نذری پزون داشتم

دوستی بهم گفت چرا اینقدر خودت رو تو زحمت میندازی؟

چرا پول نذر نمی کنی؟

گفتم چون پولِ زندگیِ ما، از عرق جبین و کد یمین مستر تهیه شده

و من دوست دارم اگر چیزی نذر میکنم

خودم هم به نام ائمه فعالیتی بکنم،

و بابتش زحمتی بکشم

و خوش خوشان نذر نکنم.


+امروز فکر کردم که اگر به واقع دوست دارم به نام ائمه و به خاطر روی مبارکشون، زحمتی بکشم،

چرا برای گناه نکردن، نماز اول وقت خوندن و این کارها زحمت نمیکشم

که موثقاً رضایت تام و تمام ائمه رو در پی داره؟



+زحمت بکشیم.. و خوش خوشان شیعگی نکنیم..

گناه نکردن هامون رو نذر ائمه کنیم..

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۱۰
لوسی می
نوشتارِ تجربه شیرینگ:*


1. اگر خدای نکرده، بلا به دور و هفت قرآن به میان،

کسی رو می شناسید که به سنگ کلیه مبتلاست

به صورت تجربه شده، موکد و تضمینی استفاده از هندوانه ی پخته رو توصیه میکنم.



2. دیگر نگران بوی مرغ نباشید! :دی

برای اینکه مرغ طبخ کنید و عطر عالی داشته باشید و بوی زننده ش از بین بره.

از چند برش کرفس استفاده کنید.

حتی برای مرغ آب پزِ خالیِ خالی و بلدرچین که ده برابر مرغ بو میده هم اثر فوق العاده داره.



*یک عبارت سه کلمه ای شامل سه زبان زنده ی دنیا :دی


۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۰
لوسی می

امروز دلم هوای کربلا کرده بود..

دوست دارم دوباره بریم

ولی خب بعیده تا مدتها شدنی باشه..

بعد با خودم فکر کردم که دفعه ی قبل هم که رفتیم

به نظر مستر اصلا شدنی نبود

و به نظر خودم هم...

اما قسمت شد..به تمام معنا "قسمت" شد و رفتیم.

چی میشه یه بار دیگه همونطوری قسمتمون بشه؟



+با خودم فکر میکردم یه بار حضرت سیدالشهدا این عنایت رو به ما کردند..

ما چه گلی به سر شیعه بودنمون زدیم که حالا رومون بشه بخوایم دوباره بهمون عنایت کنن؟ :|

ای امان از دست خودم..ای امااااان...


۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۱۸
لوسی می

امروز با اعتماد به نفسی در حد المپیک

یه ثبت نام اینترنتی انجام دادم.

مستر خیلی دلش راضی نیست.

یعنی اصلا اوضاع رو شدنی نمیدونه.

اما من دلم روشنه.

شما هم بخواید که بشه.

الهی که بخوای...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۱۴
لوسی می

دیوار رو رنگ کردیم

زمین رو کندیم

و دکوراتور آوردیم!

در حالی که ترتیبش باید برعکس می بود!

:(



+آی کیو بازی به تمام معنا.

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۴۳
لوسی می

بچه ها خوابیدن،

منم کولر رو خاموش کردم

و هیییییییچ صدایی تو خونه نمیاد.

صدای خواهرشوهرمو میشنوم که بالاست

و حتی صحبتهای آهسته شون هم

کاملا واضح شنیده میشه.

قدری از اینکه صدای ما هم احتمالا همینطور واضح میره بالا

مثل همیشه بی نتیجه اعصابم خرد میشه

و بعد هرطور هست سرمو به کارام گرم میکنم

تا صحبتهاشونو نشنوم.

بعد صدای خواهرشوهر رو روی پله ها میشنوم که به دخترش میگه

"از این چیزایی که اینجا گفتم به بابا نمیگیا! وگرنه پوستتو میکنم!" :|

اول که کلی کپ میکنم که چرا بچه رو اینطوری تهدید کرد!! (بهش نمیاد اصلا!)

و بعد فضولیم اسسسساسی گل میکنه

آخه چرا بچه مثبت شدم و به صحبتهاشون گوش نکردم؟! خخخخ!

یعنی چی می تونسته گفته باشه که اینقدر مهمه؟! :دی




+این پست هیچ ارزش احساسی ای نداره.

فقط محض خنده نوشتم که بدونید از فرصتهاتون همیشه بهتر استفاده کنین!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۸
لوسی می

این که میگن "با هر دست بدی، با همون دست میگیری"

کذب محضه والا!



:|

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۰۷
لوسی می

خوشبختی یعنی

به صورت غیرمنتظره

یه دوستی ازت خووووب تعریف کنه!

اونم با لغاتی که همیشه دوست داشتی در موردت صادق باشن!




+هرچند میدونی که سزاوار اون تمجید نیستی

اما خب... استماعش هم لذت داره دیگه!

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۵ ، ۰۲:۰۷
لوسی می

خوشبختی یعنی مستر صبح بره ماموریت

و شب برگرده خونه!



+واااای! منو این همه خوشبختی محاله! :)

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۴۹
لوسی می

ده سال پیش!! دقیقا ده سال پیش!

یه مهربانی که اصلا ابعاد وجودی من رو با اون همه قرابت تشخیص نمیداد

به دیار غرب سفر کرد و برای بنده یک دست لباس هدیه آورد

که هنوز که هنوزه بعد از ده سال سایز من نشده!

(اون موقع وعده داد که بزرگ میشی اندازه ت میشه!)

از صبح پیگیر شدم که اینو یه جوری بفروشم!

حالا چه جوری؟

سوال اینجاست.

:|



+ بالاخره با یه پیج مزون اینستا به توافق رسیدم که عکسشو بذاره برای فروش!

ههه هه! فکر میکنین کسی پیدا بشه بخردش؟

اگر بتونم بفروشم کل رفقای مجازی رو شیرینی میدم! هههه ههه!

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۴۱
لوسی می

میدونستی که با این کارات

منو آدم بدِ ماجراها میکنی؟!

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۵۵
لوسی می

مدتها قبل جایی خوندم که

حضرت زهرا دعایی می کردند

که خداوندا وقتی که بقای زندگی من، خیرش کمتر از مرگ من باشد

عمرم را بگیر. (نقل به مضمون)

داشتم فکر میکردم

چی میشد که سنت خدا در دنیا کلاً همین می بود؟

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۳۹
لوسی می